در تاریخ 2 فروردین ۹۷ در برنامه نوروزی سیمای جمهوری اسلامی ویدیویی بین برنامه «کلاه قرمزی» پخش شد. در این برنامه عروسکهایی با لباس محلی شهروندان مناطق مختلف ایران بر روی نقشه ایران نصب میشود. عروسکی که میبایست نمایانگر مردم خورستان باشد، لباس عربی به تن ندارد. معترضان میگویند با توجه به اینکه جمعیت عربها در استان خوزستان زیاد است، عروسکها در این برنامه میبایست لباس عربهای خوزستان را به تن میداشتند.معترضان میگویند برنامهای که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد «توهینآمیز» بوده است. آنها میگویند اصولاً سیاستهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی «نژادپرستانه» و در جهت انکار هویت عربهای استان خوزستان است. تظاهرکنندگان به نادیده گرفتن و بیاعتنایی به اقوام عرب خوزستانی معترض بودند ودست به تظاهرات زدند. با مداخله نیروهای انتظامی، کار به خشونت و درگیری کشیده شد. نظام ولایت فقیه بجای عذرخواهی از بیاعتنایی به فرهنگ قوم عرب ایرانی، دست به دستگیری معترضان زد و بیش از ۱۶۰ نفر را دستگیر کرد که سن برخی از بازداشت شدگان زیر ۲۰ سال بوده است. نظام ولایت فقیه همواره هنگام برگزاری نمایش “انتصابات “، نیازمند جلب نظر مردم عرب خوزستان میشود و کاندیداهای خود را راهی خوزستان میکند تا نشستهای اختصاصی با مردم عرب خوزستان برگزار کنند و وعدههای انجام نشدنی خود را به سمعشان برسانند. درعین حالی که در این قبیل مواقع، جلب حمایت عربهای ایرانی خوزستان را لازم میداند ، هرزمان آنان خواهان احترام به سنن و آداب خود میشوند، لشکری از سرکوبگران را به خوزستان اعزام میکند!
از دید نگارنده کثرت اقوام هفتگانه سازنده ایران کهن ، بعنوان ستونهای نگاهدارنده تاریخ و تنوع فرهنگی ایران محسوب می شود. این کثرت و تنوع چه در زبان و گویش و لهجه ، چه در تنوع پوشش ، چه در آداب و رسوم و سنن و ادبیات و موسیقی و چه در دین و مذهب ، عامل رشد و شکوفایی و اعتلا و باروری فرهنگی بشمار می آیند. از اینرو ضمن حفظ آنها ، فراهم آوردن اسباب بالندگی آنها و بیشتر شدن مشترکاتی که فرهنگ ملی میخوانیم، ضرور است.
قران کریم در آیه 13 سوره حجرات میفرماید: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر رابشناسید .گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.
این آیه علاوه برتاکید بر یکسانی زن و مرد در آفرینش و حقوق، نه تنها تنوع قومی و فرهنگی را برسمیت میشناسد، بلکه آنرا ضرورت باز شناسایی از هم دانسته و هر گونه تبعیضی را ملغی میکند.
اقوام ایرانی در طول تاریخ کهن خود، با دولتهای مرکزی روبرو بوده اند، این دولتهای استبدادی بودهاند و وجود اقوام را وسیله توجیه تمرکز شدید و خودکامگی مطلق (شاه مصدر بیم و امید است و ولی امر صاحب ولایت مطلق است) کردهاند. نه تنها قدر این تنوع را ندانسته بلکه استبداد بنا بر سرشتی که دارد، خود را حاکم بر جامعه و نه فرمانبرِ جامعه دانسته وآن تنوع را مانع وسیله القای ترس از تجزیه و دستآویز تازی خود کرده است. غافل از اینکه حقوق انسانها پیش از پیدایش دولتها وجود داشته است و فوق دولت و حاکم بر آنها است. و اساسا پیدایش هر جامعه حاصل اشتراک در حقوقی و فرهنگی است که خلق میکنند. قوام و دوام حیات جامعه در گرو عمل به آن حقوق است و پیدایش دولت بعد از پیدایش جامعه و عوامل مقوم حیات آن صورت می گیرد.
بر اساس موازنه عدمی حقوق ذاتی انسانهاعلاوه بر خود انسانها بایستی توسط دولتها نیز تصدیق شود وزمانی دولتها توانا به تعرض به این حقوق نمی شوند که بجای تنظیم زندگی با قدرت ،انسان زندگی را عمل به حقوق ذاتی خود کند و از جمله دولت را نیز بر وفق حقوق ذاتی انسانها و حقوق که ذاتی حیات هر جامعه ای است ،سازمان دهد.
وطن به معنای محل و زمانی که در آن انسان ریشه دوانده و حس پیوند با همه هستی و نیز همه زمانها می نماید و محمل بکار افتادن اندیشه و دست اوست ، خود لازمه حیات و رشد و اعتلای اقوام است. لذا آن سازمانهای سیاسی که اهمیت ریشه داشتن در وطنی که بیانگر و سند هویت تاریخی اقوام است را نمی دانند و یا منافعشان ایجاب می کند که در توازن قوا در زد و بند با قدرتهای خارجی مایل به جدا سازی اقوام از وطن خود ایران یعنی کندن ریشه اقوام از بستر رشد و نمو و آبشخور دانش و حس و فرهنگ خود، می باشند. اینان مبلغ بی وطنی و بر هم زننده همبستگی سازنده اقوام ایرانند.
متاسفانه در برهه کنونی هستند سازمانهایی و افرادی که قبح رجوع به قدرت خارجی و تقاضای کمک از آنها برایشان از بین رفته و برخی حتی معتقدند “ملت ایران این آزادی را ندارد تا از ملت و دولت آمریکا سپاسگزاری کند” لذا خود را نماینده مردم دانسته و بنام مردم ایران به تملق ترامپ و دولت وی که به” دولت فاجعه “در جهان مشهور است ، پرداخته اند.
نگاهی به تاریخ ایران نشان می دهد که چون ایران از قدیم الایام محل هجوم قومهای مهاجم و نیز مرکز جریان فرهنگها و برخورد آنها بوده است،به همان میزان نیز حساسیت مردم ایران به دخالت انیران همانا دخالت قدرتهای داخلی در امور داخلی خود و خطرات باختن هویت خود بسیاربوده است و شاهنامه نیز گواه این امر است که انسجام هر چه بیشتر عناصر درونی ، مقاومت نسبت به برخورد بیرونی را افزون می کرده است.
ایران همواره زمانی توانا به حفظ اتحاد ملی خود شد که آن را بر تنوع درونی استوار کرد. این موقعیت خاص ژئوپلیتیکی، خشونت گرایی و حذف عناصر سازنده داخلی را بر نمیتابید و بر نمیتابد. چنان که مهاجمان نیز با گستره تنوع فرهنگی درون ایران روبرو و در آن جذب میشدهاند. وجدان تاریخی ایران شهادت میدهد که همه اقوام ایرانی خود را بانی و حافظ ایران میدانستهاند و برخوردار از ویژگیهای ایرانیت میدانستهاند. جنبشهای همگانی نیز میگویند که اقوام ایرانی وجدان ملی میداشتهاند و دارند. وگرنه جنبش همگانی چگونه ممکن میشد؟
به یمن قوت فرهنگ بود که بجای از دست دادن ویژگیهای ایرانیت، ایرانیان فرهنگهای مهاجمان را هضم و آنان را، بعنوان مسلط، حذف میکردهاند. حتی در مقابل مخرب ترین حملات ، حفظ حیات خود را با انتخاب صحیح یک یا چند حامل میسر می گرداندهاند. بطور نمونه، بعد از حمله مغول با انتخاب ادبیات بعنوان حامل وجدان ملی و تاریخی، فرهنگ خود را از سموم تهاجم مصون و آنرا نسل به نسل انتقال دادهاند. اینگونه است که در پی خزان حملات ویرانگر ، مولانا از بلخ حماسه انسان را و ندای عشق به زندگی و دوباره پا گرفتن اراده و عزم ایرانی به حیات را میسراید ، فردوسی در خراسان حامل وجدان تاریخی می شود ، حافظ در فارس منادی عناصر فرهنگی و “مجموعه مراد” ایرانی در عصرهای بعد از خود میشود و با سرودن
آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
روح لطیف ضد خشونت و مدارا پسند ایرانی را معرف وحدت اقوام ایرانی و جاودانه می نماید.
بدون این نگرش مروت مدارانه اقوام ایرانی با خود و مدارار گونه با دشمن و بدون ملاط و چسب محکمی که همبستگی این اقوام با هم بوجود میآورند ، ایران به مثابه وطنی باقی نمی ماند تا اکنون ما در آن حس داشتن ریشه و جاودانگی کنیم.
هر گاه همه مردم ایران حقوق اقوام ایرانی را یکپارچه برسمیت شناخته و به این امر معرفت داشته باشند که حفاظت از حقوق هر قومی ضامن ادامه بقا و نیز احترام به منزلت و حقوق خود است ، و هر گاه یکپارچه به تعرض دولتها به این حقوق اعتراض کنند و برخیزند ، هیچ سازمان سیاسی نمیتواند بنام دفاع از قومی، ساز جدایی طلبی و تجزیه طلبی را بزند.
متاسفانه اقلیتهای قومی و دینی در ایران و در همه جامعهها خصوصا از دید دولت مرغ هر عروسی و عزا بوده اند .
قومهای عرب ایرانی با بیش از 60 عشیره و قبیله دراستانهای خوزستان، هرمزگان و بوشهر و ایلام و خراسان و فارس و اصفهان سکونت دارند.و در استان قم جمعیت قابل توجهی از عربهای عراقی و نیز معاودین نیز سکونت دارند وبه هیچ وجه هم نمی توان بدانها صفت مستعربه اطلاق کرد (فرهنگ دهخدا :مستعربه تأنیث مستعرب که نعت فاعلی است از مصدر استعراب . غیر عرب در عرب درآمده و مانا به عرب شونده . و عرب غیرخالص و بیابانی شونده . (منتهی الارب ). غیرعربهایی که در عرب داخل شده اند و عرب خالص نیستند ) بلکه قومهایی باتیره و تبار عرب و از قدیم الایام ساکن ایران و از تشکیل دهندگان ملت ایران می باشند. اطلاق چنین صفتی بدانها در واقع سلب حقوق آنها و انکار هویت تاریخی آنها است.از یاد نبریم که همین با ریشه بودن آنها در تاریخ ایران است که باعث شد اقوام عرب در جنگ تحمیلی در حفاظت از مرزهای ایران در مقابل حمله نظامیان عراقی دلبستگی خود به وطن خود ایران و دفاع از حقوق همه آحاد ایران را با شجاعت نشان دهند و اثبات نمایند.
لذا به سبب صدور چند بیانیه سازمانهای سیاسی جدایی طلب نمی توان بیاعتنایی نظام ولایت فقیه و سرکوب مردم معترض عرب ایرانی را بکل نادیده گرفت و نوشت :” اکنون نیز به علت بی مبالاتی خواه یا ناخواه حاکمیت، هموطنان عرب مستعربه خوزستان به خیابان ها آمده و اعتراض نموده اند. اما راقم اینبار از حرکت اعتراضی اخیر حمایت ننموده، بلکه بالعکس آن را محکوم نموده و خواهان حرکت نیروی نظامی به خوزستان شده است.”
اولا: نظام ولایت فقیه نا خواسته بیمبالاتی نمیکند بلکه تفرقه انداختن بین مذاهب ساکن ایران و نادیده گرفتن حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی از سیاستهای روزمره آن است .
ثانیاً :چگونه از نظامی مشروعیت باخته نزد آحاد ملت، می توان خواست که نیروهای سرکوبگر خود را بسوی مردمی که ابتدایی ترین حقوق خود، همانا احترام به سنن خود را خواهانند ،اعزام دارند؟! چرا باید به اقوام ایرانی گفت: این راهحلی جز خشونت وجود ندارد؟ آن هم وقتی که بدیل استقلال و آزادی، بر پایه سه حق، یکی حق اشتراک و دیگری حق اختلاف در فرهنگ و سومی حق صلح، یا زیستن در همبستگی، به یمن خشونت زدائی، راهکار پیشنهاد میکند.
ثالثاً: چگونه خواسته به حق مردم عرب خوزستان را نادیده گرفته و بیانیههای سازمانهای جدایی طلب را عمده کرده و آنرا مستمسک صدور جواز سرکوب میتوان کرد؟!
خط مشی سایت انقلاب اسلامی در هجرت همواره مخالفت با تجزیه طلبی و تاکید بر روش مبارزه مسالمت آمیز ، نفی خشونت گرایی و تمرین وتبلیغ خشونت زدایی و نیز احترام به حفظ تنوع فرهنگی اقوام تشکیل دهنده ایران اعم از عرب و بلوچ و کرد و ترک و فارس و لر و ترکمن و نیز تاکید بر رعایت حقوق اقوام و مخالفت با تعرضات دولتهای مرکزی به این حقوق بوده است.
باشد که همبستگی اقوام ایرانی و تکیه بر قوتهای تنوع فرهنگی این اقوام ضامن حفظ تمامیت ارضی ایران ، انتخاب نظام سیاسی و دولتی حقوقمند و درخور ملت ایران ، و نیز ابتر و بی زمینه کردن سازمانهای سیاسی تجزیه طلب گردد.