یک طرف 11 میلیون حاشیه نشین در کشور ویک طرف ادعای کاندیداها
هم وطنان عزيز نگاهي به بودجه ٩٦ كه دولت روحاني تنها ٢٢٠ ميليارد تومان به امر مبارزه با حاشيه نشيني 11 ميليون نفر حاشيه نشين كشور،اختصاص داده و لي براي سازمان تبلیغات اسلامی مجموعا ۳۷۷ میلیارد و ۵۵۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان در نظر گرفته است. و از طرفي آقاي قاليباف براي احداث ١١ كيلومتر پل صدر ، مبلغ سه هزار ميليادر تومان اختصاص داده است .این گونه تخصیص ها
مرا بياد فرازي بسيار نغز از كتاب مارشال برمن انداخت كه در صفحه ١٨٥ (ترجمه فارسي ان كتاب ) مينويسد:
“هوسمان باتخريب حلبي اباد هاي قديمي قرون وسطايي سهوا باعث در هم شكستن حصارهايي شد كه جهان نسبتا بسته و منزوي تهيدستان شهري به دور خود كشيده بود. بلوارها با ايجاد حفره هايي عظيم از ميان فقيرترين محلات ، عملا مستمندان را قادر ميسازد با عبور از خلال اين حفره ها و محلات ويران شده خويش ، براي اولين بار در يابند باقي بخشهاي شهرو باقي زندگي چگونه است . ..
در ميان فضاهاي عظيم و زير انوار درخشان راهي براي چشم بر گرفتن وجود ندارد! تابش زرق و برق شهر سنگ و كلوخها را روشن ميسازد و زندگي تاريك مردماني را روشن ميكند كه هزينه تابش درخشان اين نور ها از جيب انان تامين ميشود !”
آري هزينه تبليغات براي نظام ولايت مطلقه فقيه كه توسط دولت روحاني تخصيص داده ميشود و نيز هزينه پل صدر “افتخار ” انتخاباتي اقاي قاليباف نيز از جيب ١١ميليون حاشيه نشين كشور تامين ميشود.
شرم باد به آن كليد پلاستيكي اقاي روحاني كه خودش نيز تشخيص داده بود “خيلي لوس بوده ” ولي بدست گرفت و خطاب به همان حاشيه نشينان گفت :با كليد تدبير اين دولت اوضاع درست مي شود!
و ننگ باد بر قاليباف كه اتوبان دو طبقه را با هزينه اي چند برابر حتي مترو از جيب همان٩٦ درصد كه ١١ميليون حاشيه نشين هم جزوشان هستند براي راضي كردن همان ٤ درصد صرف کرد.قالیبافی که انقدر در منسب شهردار تهران افتضاح مدیریتی بار آورده است که وقتی با رایزنی با کمیسیون عمران مجلس نظام توانست جلو طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران را بگیرد ،از هول بخاطر رد این تحقیق و تفحص ازلاریجانی تشکر کرد !
در همه جای دنیا کسی که حسابش پاک است از بازرسی و حسابرسی باکی ندارد اما در این نظام مدعیان” پاکی “از عدم پیگیری شاد میشوند .
***
نگاهی به فیلم تبلیغات انتخاباتی آقای جهانگیری کارگزار
قلم تواناي مرحوم گلشيري در رمان شازده احتجاب زوال و فرو پاشي نظام شاهي اسير فساد را به تصوير ميكشد. (خسرو )آخرین بازمانده از یک خانوادهی اشرافی قجری ناتوان از اداره امور ساختماني كه به او به ارث رسيده ، دست ميكشد و در قمار دارايي موروثي را مي بازد. مراد پیشکار سابق او هر نوبت با آوردن خبر مرگ یکی از خویشان به دیدنش مي ايد ( زوال نظام شاهي تا حتي نوبت به رسيدن خبر مرگ خود شازده احتجاب به خودش ميرسد! كه مرگ و زوالش از قبل قابل روءيت بود ) گلشيري از ديد فخرالنساء زن شازده احتجاب زني اهل مطالعه که در چاردیواری باغ (مملکت) شازده محبوس است و تنها امكانش ديد انتقادي همراه با طنز است ،سعی میکند تا با شناخت اجداد به شناخت خود برسد:كتاب صفحه٤٥:
«این خودش مشکلی است که چرا این نیاکان همهاش به فکر مزاج مبارک، سردل مبارک، بواسیر مبارک هستند. و یا اگر از اینها خبری نباشد، اگر یکی را پیدا نکنند که سرش را مثلاً لب همان باغچه خانه شما، گوش تا گوش ببرند، چرا سوار میشوند و با آن همه میرشکارباشی، منشیباشی، فراشباشی، پیشخدمتباشی، تفنگدارباشی، ملاباشی، حکیمباشی میزنند به کوه و صحرا و میافتند به جان مرال و پازن و دراج و خرگوش و چه و چه. تازه وقتی خسته و کوفته بر میگردند چرا یکی دیگر را صیغه میکنند؟ و صبح چرا باز یکی را خلعت میدهند، یک را سر میبرند و اموالش را مصادره میکنند؟”
با ديدن فيلم انتخاباتي اقاي جهانگيري جملات فوق الذكر فخر النساء از ذهنم عبور كرد.
آقاي جهانگيري انچنان نظام ولايت فقيه را از دوران جنگ تا به امروز نظامي ” گل و بلبلي ” توصيف كرد كه گويي تنها نكته تاريكش دوران احمدي نژاد بوده !( كه بي شك بسيار هم سياه بود) ایشان از سختی اداره کشور در زمان جنگ با 1 میلیارد دلار حرف مزد ولی به این امر نمیپرداخت که چرا جنگ را بسود استقرار استبداد 8 سال بیهوده ادامه دادند ، در صورتی که 6 ماه بعد از جنگ امکان صلح با پرداخت غرامت از طرف صدام بود ولی با شعار” جنگ جنگ تا رفع فتنه”آنرا ادامه دادند تا چندین استان کشور ویرانه شود و نفت را با قیمت حتی زیر هزینه استخراج فروختند وبا 1 میلیارد دلار بر این گمان بودند که مردم محروم را اداره هم کردهاند! اداره مملکت در فقر که افتخار ندارد !
ایشان آنچنان دوران رياست جمهوري رفسنجاني را دوران رشد و سازندگي قلمداد كرد كه گويي در آن دوران جز ساخت سدهای خاکی( که اکنون بدل به افتضاحههای زیست محیطی شده همچون سد کتوند ) ،در ابعاد سیاسی فرهنگی اجتماعی اوضاع خوب و خوش و دلپذیر بود وهیچ جنایتی بر حق مردم روا نرفت !بیاد ایشان میاورم که دردوران رفسنحاني و وزارت مخوف فلاحيان “وزیرگ اسلاعات کابینه ایشان ، ایا نويسندگان كشور محمد جعفر پوينده و محمد مختاري و … پروانه اسكندري و داريوش فروهر و صد ها نفر ديگر كاميوني و خفه و كارد آجين نشدند؟ !انچنان وحشتی بر جامععه ادبی ایران حاکم بود که مرحوم گشیری در همان دورانی که جسد نویسندگان فرهیخته کشور برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه در بیابانهای اطراف تهران یافت میشد، در مصاحبه ای با تلویزیون خارج از کشور گفت من از وحشتم مدتی است پایم را از خانه بیرون ننهادم.اقای جهانگیری چرا روانه کرن اتوبوس نویسندگان به اعماق دره توسط راننده اتوبوس که مامور سازمان اطلاعات دولت وقت بود چرا به حساب اتفاقات” درخشان” دوران حکومت آقای رفسنجانی نگذاشتید و یادتان رفت به مردم در فرصت تبلیغات انتخاباتیتان یاد آور شوید؟!
گويي آقای رفسنجاني نبود كه در كتاب خاطراتش در خاطره روز ١٩ مهر ٦٤ نوشته است: “بعد از نماز صبح تا ساعت ده و نیم مطالعه کردم و برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبهها خیلی طولانی شد و خسته شدم. ازدواج و حل مشکل جوانان را موردبحث قراردادم و مسئله ازدواج موقت را بهعنوان راهحل مشکل مطرح کردم. چون مسئله مهم و جدی است، حتماً در جامعه موردبحث و مجادله واقع میشود و اگر تعقیب شود، ممکن است به اقدام مفیدی منجر شود.”
و گويي مردم فراموش كرده اند كه رفسنجانی در ایجاد یک طبقه سرمایه دار جدید متشکل از کادرهای سپاه و روحانیون و خانوادههای آنها سهم بسیار مهمی ایفا کردوتحت عنوان خصوصی سازی عملا بسیاری صنایع، معادن، کشت و صنعتها و بخش قابل توجهی از منابع و اموال دولتی، و اموال مصادره شده سرمایه داران بزرگ زمان شاه به اینها واگذار شد و یک طبقه سرمایه دار جدید اضافه شد.وامثال زنجاني و رضا خاوري و فاضل خدا داد و شهرام جزايري را در آستين پروراندند و جواز سیطره مافیای سپاه را اقایان رفسنجانی و خاتمی بر هست و نیست کشور صادر کردند.
و در خارج از كشور اپوزيسيون را نیز به خون نشاندند. ماجراي كشتار در رستوران ميكًونوس و محكوم شدن كل نظام به تروريسم دولتي توسط داد گاه الماني كه ديگر اظهر من الشمس بود!
آقاي جهانگيري حتي به اندازه فخر النساء نيز در كند و كاو وضعيت كنوني ايران به اين فكر نيفتاد كه اين جماعت “چرا یکی را صیغه میکنند؟ و صبح چرا باز یکی را خلعت میدهند، یک را سر میبرند و اموالش را مصادره میکنند؟”
البته كه نه ! چون ايشان از موسسان حزب كارگزاران و دست راست اقاي رفسنجاني بودند!
ذهنيت وقتي به تقلب خو كرد و قرضه خارجي را كه در دوران رفسنجاني باب شد (يك قلم ١٢ ميليارد از المان دوران هلموت كهل )و معلوم نگردید ایا لوتی خور شد وبه عبارتی بقول مرحوم عزت الله سحابی:”معلوم نشد که چرا در دوره رفسنجانی به یکباره 100 میلیارددلار گم شد ” و حتما انرا به”سرمايه گذاري خارجي” تعبیر می کند تا ظاهر مقبول بيابد !
چنين ذهنيتي انقدر به دروغ و تقلب خو ميكند و انقدر از واقعيت به دور و بند از بند گسسته و كور ميشود كه نارضايتي و قيام مردم ومرگ و زوال نظام خود را هم كه به عينه ببيند باور
نمي كند .
عينا بمانند وقتي كه مراد پيشكار شازده احتحاب درپايان روايت ، خبر مرگ خود شازده احتجاب را به خود شازده ميدهد و ميگويد :شازده احتجاب مُرد، شازده ميپرسد “كي؟” يعني حتي نام خودش را نيز به درستي تشخيص نميدهد! و مسلماً خودش را هم نميتواند بشناسد.
***
اندر افاضات اقای رئیسی
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
جانا مباد آنکه گدا معتبر شود
کمتر ایرانی است که نداند نام ابراهیم رئیسی با نخوت و اقتدار و آمریت و خون آغشته است.
ابراهیم رئیسی جانشین دادستان تهران، عضو تأثیرگذار هیأت مرگ در زندانهای اوین و گوهردشت و مسئول اعدام دهها هزار زندانی سیاسی است. وی رئیس دادگاه انقلاب تهران برای گروههای سیاسی بود. او در دستگیریها، شکنجه و اعدام اعضاء و هواداران گروههای سیاسی بهخصوص مجاهدین بسیار فعال بوده است. وی از اوایل دهه60 جانشین دادستان تهران بوده و در جریان قتلعام1367 با همین منصب عضو ثابت هیأت مرگ بوده است.آقای منتظری در خاطرات خود از ابراهیم رئیسی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی ( که اکنون وزیر کشور دولت آقای روحانی است ! )که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
چنین فردی با ان سابقه کشتار جوانان مملکت اکنون ” صلاحیت ” یافته است ! آنهم برای ریاست بر جمهوری !
بیاد داریم که اقای خامنه ای طی حکمی در تاریخ 13.09.1395 رئیسی را بر تولیت آستان قدس رضوی نشاند .
با استناد به حکم خمینی همچنان در آمدهای آستان و شرکتها و موسسات وابسته را از پرداخت مالیات معاف کرد ! تا امکان استرداد آن در قالب بودجه به آن آستان میسر شود !
به پورتال آستان رضوی مراجعه کنیم http://www.reorazavi.org/
وبه لیست شرکتها وموسسات وابسته استان قدس رضوی تحت نظر ابراهیم رئیسی نظر افکنیم تا دریبایم تا چه میزان از در آمد بدون مالیات بهره میبرند . شرکتها و موسسات اقتصادی تابعه آستان قدس رضوی در قالب هلدینگهای گوناگون فعالیت میکنند. این هلدینگها با زیر مجموعه های بسیار عبارتند از: هلدینگ داروسازی، هلدینگ مالی، هلدینگ کشاورزی، هلدینگ عمران و ساختمان، هلدینگ صنایع قند، هلدینگ خودروسازی، هلدینگ صنایع غذایی، هلدینگ نساجی، هلدینگ دامپروری و شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات رضوی ، شرکت صنایع چوب آستان قدس رضوی ، شرکت معادن قدس رضوی ، موسسه منطقه ویژه اقتصادی سرخس ، شرکت توسعه نفت و گاز رضوی
اقای رئیسی در تبلیغات ” انتخاباتی ” خود جمله ای در قزوین گفته است که معنای خالص تزویر است : “میگویند ( دولت )مالیات گرفتهایم، بگویند از چهکسانی مالیات میگیرند، از یقهسفیدها که مالیات نمیدهند هم گرفتهاید؟ یا اینکه چند بار پیاپی از فقرا و کاسبان ضعیف گرفتهاید؟”
عبید زاکانی شاعر و نویسنده طنز پرداز قرن هشتم حکایتی دارد عبرت آموز:
شیخی را گفتند :خرقه خویش را بفروش
گفت:اگر صیاد دام خود را فروشد به چه چیز شکار کند !؟
تنها در هلدینگ عمران وساختمان 5 شرکت وجود دارد که تنها شرکت مسکن و عمران استان رضوی بیش از 60 پروژه در اختیار داشته است از ساختن پل بر روی روخانه فرات ! گرفته تا کارخانه آرد و قند و سد سازی و ساخت بزرگراه و انتقال خط لوله گاز !
به حوزه فعالیتی تنها یک شرکت دیگر یعنی شرکت توسعه نفت و گاز رضوی نگاه نظر کنیم تا دریبایم چرا وقتی این چنین شرکتهایی از دادن مالیات معافند سرمایه کافی برای سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز کشور وجود ندارد و حیف و میل میشود!!
شرکت توسعه نفت و گاز رضوی
شرکت نفت و گاز رضوی در راستای مشارکت در تحقق اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بخش های نفت ، گاز و پتروشیمی در تاریخ 04/05/1386 و با شماره ثبت 30264 در دفتر ثبت شرکتهای مشهد به ثبت رسیده است .
اهداف این شرکت عبارتند از:
– سرمایه گذاری و مشارکت در اجرای پروژه های نفت ، گاز ، و پتروشیمی
– اجرای کلیه عملیات حفاری ، استخراج ، ذخیره سازی ، حمل ، انتقال و فرآوری محصولات نفتی
– ایجاد پالایشگاه نفت / گاز و پتروشیمی و انجام سایر عملیات مرتبط بالادستی و پایین دستی نفت ، گاز و پتروشیمی
– اجرای کلیه عملیات تأسیساتی ، ساختمانی ، مهندسی ، پشتیبانی ، نصب ، راه اندازی ، بهره برداری ، نگهداری و اداره پروژه های نفت وگاز و پتروشیمی در داخل و خارج از کشور
– خرید وفروش انواع دارائیها ، دانش فنی ، تکنولوژی ، تجهیزات و خدمات فنی و مهندسی
– استفاده از تسهیلات مالی و اعتباری بانکها و مؤسسات اعتباری داخلی و خارجی
– تولید ، ذخیره سازی ، بسته بندی ، توزیع ، حمل و فروش فرآورده های نفتی ، گازی و پتروشیمی
– واردات ، صادرات ، ترانزیت ، سوآپ مواد اولیه و سایر فرآورده های نفتی و گازی و پتروشیمی
– خرید وفروش سهام ، مشارکت و سرمایه گذاری در بانکهای توسعه انرژی ، پژوهشگاههای نفتی ، گازی و پتروشیمی و انرژی بورس نفت خام و فرآورده های نفتی ، گازی و پتروشیمی و شرکتهای مرتبط
همچنین مهمترین پروژهها و طرحهای در دست اجرای این شرکت در حال حاضر شامل موارد زیر است:
– پروژه تبدیل گاز طبیعی به بنزین سوپر و LPG با ظرفیت 3000 بشکه در روز در منطقه ویژه اقتصادی سرخس(GTL )
– پروژه مرکاپتان زدائی از نفت خام سنگین وارداتی از آسیای میانه (DMC ) در نکا با ظرفیت 180.000 بشکه در روز
– پروژه تولیدگوگرد بنتونیتی و گوگرد گرانول شده در منطقه ویژه اقتصادی سرخس
– سوآپ نفت خام و سایر فر آورده های نفتی و گازیه جیب این آستان میرود: