در وضعیت سنجی شماره قبل (۴۰۱) به چند ویژه گی نظام سلطه/ زیر سلطه و پویایی های آن پرداختم و با ذکر مثال شرح داد ه شد که رابطه سلطه – زیر سلطه، حاصل ایجاد رابطه قوا بین دو طرف است و نیز نتیجه تبعیض به ضرر یک طرف و بالتبع به نفع طرف دیگر است. در یک رابطه حقوند که دو طرف حقوق یکدیگر را مبنای رابطه قرار می دهند، چون هدف ایجاد تبعیض نیست (چرا که حقوق برابرند و لذا با تبعیض همخوانی ندارند) ممکن نیست رابطه قوا بوجود آید. پس
۱-محور رابطه مسلط -زیرسلطه، قدرت است
۲-از اینرو در هر رابطه قوایی حتما پای تبعیض و بالا دست و فرودست در میان است
۳- زیر سلطه ها در موقعیت ضعف و سلطه گرها در موقعیت قوت و سلطه قرار دارند
۴-پویایی صدور یک طرفه نیروهای محرکه از جامعه زیر سلطه و ورود یک طرفه نیروهای محرکه به جامعه مسلط.
و نیز شرح دادیم که این پویایی در نظامی که در موقعیت زیر سلطه قرار دارد چگونه زمینه تخریب همه جانبه را بوجود می آورد و در این شماره عملکرد این پویایی را در نظام مسلط بررسی می کنیم و به برشماری سایر پویایی های نظام سلط-زیر سلطه می پردازیم.
پویایی جریان نیروهای محرکه در جامعه مسلط چگونه عمل می کند:
نظام اجتماعی ای که نیروهای محرکه را از کشورهای زیر سلطه وارد میکند و در موقع و موضع مسلط است، گرفتار پویاییهای دیگری میشود که ابتدا قدرت افزا است ولی سرانجام مرگآور میشوند.
فرق جامعه مسلط با جامعه زیر سلطه در این است که
۱- جامعه زیر سلطه نیروی محرکه از دست میدهد لذا مرتب کمبود نیروی محرکه دارد و جامعه مسلط نیروهای محرکه خود را دارد و نیروهای محرکه نظام زیرسلطه را نیز وارد میکند. پس مازاد نیروی محرکه دارد.
مجموعه ای از تحصیل کردگان کشورهای زیر سلطه که با پول و توان آن ملتها به سنین جوانی رسیده اند، بعضا حتی بعد از طی مدارج تحصیلات عالی راهی کشورهای مسلط میشوند و درست ماننده میوه ای رسیده نصیب کشورهای مسلط می شوند و جامعه خود از آن نیروهای محرکه انسانی تهی می شود.
در نمودار ذیل، نمودار مهاجرت دانشجویان ایرانی به ترکیه، کانادا، فرانسه، ایالات متحده آمریکا، ایتالیا، استرالیا و بریتانیا را از سالهای۲۰۰۳ تا۲۰۱۸ میلادی را میتوان ملاحظه کرد که مهاجرت ایرانیها به ایالات متحده آمریکا از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸ رشد چشمگیری را تجربه کرده است.
بر سر مواد خامی همچون نفت و گاز و مواد معدنی ( طلا و مس و اورانیوم و آهن و ذغال سنگ و …) و حتی آب و چوب و خاک کشورهای زیر سلطه هم همین بلا می آید.
۲- محل عمل و زمان نیروهای محرکه متعین است ؛
در واقع امر تاجایی که نظام اجتماعی جوامع مسلط بتواند نیروهای محرکه را در خود فعال کند، این نیروها، بکار میافتند؛
۳-اما کار بر این منوال نمی ماند و به نقطه ای می رسد که یا باید نظام اجتماعی بطور مداوم، باز و تحولپذیر بگردد و یا مازاد نیروهای محرکه حذف شوند؛
۴- همانطور که در ابتدا توضیح دادیم، از آنجا که محور رابطه مسلط -زیرسلطه، قدرت است و قدرت از قانون تمرکز و برخود افزودن پیروی میکند، نظامهای اجتماعی در رابطه، نمیتوانند بیشتر از حدی که قدرت تعیین میکند، باز و تحولپذیر شوند. بنابراین، نیروهای محرکه مازاد حذف میشوند. در نتیجه،
۵-دولتها و صاحبامتیازان، ساختارهای داخلی و منطقهای و جهانی پیدا میکنند و در این ساختارها میتوانند عمل کنند و میکنند و
۶-استقلال و آزادی جمعی و فردی در جامعههای مسلط نیز بتدریج، محدودتر میشوند.
بنگریم به جامعه روسیه زمانی که نیروهای محرکه بلوک شرق را جذب می کرد و چون نمی توانست باز و تحول پذیر شود به مثابه قدرت جهانی از بین رفت. امروز امریکا بطور خاص و جامعههای غرب بطور عام که ویژگیهایی را یافتهاند که فرآورده پویاییهای فوق هستند. اینگونه است که هیچیک از دو نظام مسلط و زیر سلطه، مستقل و آزاد نیستند و نمیتوانند بطور کامل باز و تحولپذیر باشند و یا بگردند. برای اینکه نقش پویاییها را در دو نظام اجتماعی، یکی مسلط و دیگری زیرسلطه، روشن تر دریابیم، نقش پویاییهای دیگر را، بیشتر، در دو نظام اجتماعی امریکا و ایران بررسی می کنیم.
پویایی تلاشی و پویایی ادغام
جامعهای که نیروهای محرکه را از دست میدهد، گرفتار تلاشی عمومی میشود و جامعهای که این نیروها را دریافت میکند، تضادهای خود را تا حدی تخفیف میدهد. تا زمانی که مدار بسته صدور نیروهای محرکه از جامعه زیرسلطه به جامعه مسلط برجا است، تضادها در جامعه مسلط خفیف میمانند و مهار میشوند.
این پویایی تلاشی در جامعه ما خود را:
در بعد اجتماعی: تلاشی نظام اجتماعی نشان می دهد که سبب تخلیه روستاها و پرشدن شهرها و انتقال جمعیت از شهرهای کوچک به کلان شهرها گشته است. محور شدن مصرف در پیدایش جامعه شهری با بافت از هم گسیخته، این تلاشی خود را در پاره شدن پیوندهای قشرهای مختلف جامعه و ایجاد محدودههای سیاسی و اجتماعی – اقتصادی – فرهنگی بسته به روی یکدیگر نشان می دهد.
در بعد فرهنگی :تلاشی فرهنگی هم از طریق این امر که مصرف گرایی جانشین تولید می شود خود را نشان می دهد و نیز فرهنگ جامعه از زایش باز می ماند و تقلید کردن و انقیاد نسبت به فرهنگ جامعه مسلط را پیشه می نماید. در فسلفه و دانش و فن و حتی مد، جامعه مقلد می شود و معمولا جامعه ای که قوه ابتکار خود را در سطح وسیعی از دست می دهد، دچار نازایی فرهنگی می گردد و به حای توجه به عناصر فرهنگی جامعه مسلط بیشتر عناصر ضد فرهنگ آن جامعه که با روحیه تقلیدی بیشتر همسنخ است را تقلید می کند. به یکباره می بینیم کشور ما در مصرف لوزام آرایشی رتبه اول را بدست می آورد و نیز به یکباره عمل جراحی زیبایی در بین مردان و زنان بدل به ارزش می شود و یا ملاحظه می شود که روابط خیل عظیمی از دختران و پسران از هر گونه ارزش انسانی و کرامت انسانی و عشق و دوستی و معنویت تهی گشته و به یکدیگر به دیده شئ جنسی نگاه می کنند و… خانوادهها نیز از این تلاشی مصون نمیمانند وآموزش و پرورش نیز البته نقش مهمی در آماده صدورکردن استعدادها و مقلد بار آوردن آنها برعهده میگیرد!
در بعد اقتصادی : مثال وابستگی ایران به نیروگاه اتمی بوشهر که ساخت روسها است گویا است. چرا که هم مدت زمان ساخت آن غیر متعارف بود چرا که۲ ۱سال روسها ساخت آنرا به تعویق انداختند و هم قیمت آن گزاف بود از ۰۰۸ میلیون دلار قید شده در قرارداد اولیه بصورت رسمی ۱ میلیون و ۰۰ ۲هزار دلار به صورت رسمی هزینه به پای مردم ایران نوشت و خبرگزاری فارس در تاریخ ۹ شهریور۰ ۱۴۰ اذعان کرد : با توجه به گزارشهای غیر رسمی موجود، ساخت نیروگاه ۰۰۰۱ مگاواتی اتمی مانند نیروگاه بوشهر نزدیک به ۴ میلیارد دلار هزینه در بر داشته است!” و هم وابستگی ایران به تامین سوخت آن توسط روسیه یک نوع اجبار و تحمیل است .
در بعد اقتصادی در رابطه سلطه- زیر سلطه نه تنها نهاد های اقتصادی، بلکه سازمان اداری و نظامی دولت و نیز نظام از هم گسسته جامعه شهری، بر محور صدور نیروهای محرکه و واردات کالا و خدمات و «سرمایه» بطور مداوم، انسجام از دست میدهد. نگارند ه در تحلیلهایی که هر ساله از بودجه های دولتها در نظام ولایت فقیه انتشار می دهم خاطر نشان خوانندگان گرامی و هموطنان عزیزم می کنم که بودجه و سرمايه گذاريها به فعاليتهاى مساعد توسعه اقتصاد مسلط در اقتصاد ايران و “رانت برها ” و اقتصاد مسلط هستند.
واقعیت را اگر بخواهیم بگوییم تمامى بودجه در خدمت ” رانت بر ها “و اقتصاد مسلط است.
آقای ابوالحسن بنی صدر در جلد دوم کتاب رشد در صفحه ۱۳۱ به خوبی این را توضیح داد ه اند :
“با صدور نفت و گازو منابع ديگر، ايرانيان نيروى محركه و زمينه كار را از دست مى دهند و با وارد كردن كالاها و خدمات، اقتصاد ملى را متلاشى مى كنند. در اين مدار بسته، ايرانيان محکومند«نيروى انسانى ساده» بمانند و ایران يکى از اردوگاههاى«لشکر بيکاران»بگردد و بماند. «نيروهای ماهر» ما بسوى اقتصاد مسلط روانه میشوند. نه تنها همه ساله، سیل درس خوانده های ایران به جامعه های برخوردار از اقتصاد مسلط روان است، بلکه رژیم حاکم خود در کشورهای خارجی برای «نیروی کار ماهر» بازاریابی می کند !
در حقیقت، نظام اجتماعی باید نیمه بسته بماند تا استبدادیان، دستیار سلطه گران، با صدور و تخریب نیروهای محرکه برجا بمانند. به صدور و تخریب شهروندان جوان ایران تقدم می بخشد زیرا اینان نیروی محرک هایی هستند که نیروهای محرکه دیگر را نیز یا ایجاد می کنند (برای مثال دانش و
فن) و یا به کار می گیرند (نفت و گازو مواد معدنی و…). ”
پس ملاحظه می کنیم که قدرتی که بطور روزافزون رابطهها را تنظیم میکند، عامل تلاشی دائمی میشود.
پویایی متلاشی شدن اقتصاد و فرهنگ و روابط اجتماعی جامعه زیرسلطه، بخاطر صدور نیروهای محرکه و واردکردن نیروهای محرکه متلاشی کننده، همان پویایی جذب نیروهای محرکه و ادغام آنها (فعال کردنشان) درجامعه مسلط است.
آن هادر سطح داخلی نیست که نظام اجتماعی – اقتصادی من باب نمونه امریکا، نیروهای محرکه را جذب میکند بلکه در سطح جهان اینکار را انجام میدهد. در مورد نقش و سلطه دلار بعنوان ارز محوری در تجارت جهانی درجذب سرمایه های سایر کشورها در وضعیت سنجی قبل شرح دادم. بدان اضافه میکنم که
مرکزیت دلار به عنوان ارز ذخیره ی جهانی این امتیاز را به اقتصاد آمریکا ارزانی می کند. آمریکا ضمن داشتن کسری تراز پرداختهای عظیم، میتواند هزینه و سرمایه مصرفی را فراتر از تولید داخلی تأمین کند و به سرمایهگذاریهایی دست زند که بسیار بیشتر از اندوختههای داخلی آن است، زیرا سایر کشورها داراییهای خود را به دلار افزایش می دهند. آمریکا به لحاظ سرانه تولید ناخالص داخلی مقام دهم را در جهان دارد. این قبیل وابستگی ها به بازار امریکا بعنوان بازار مسلط، خود را در بحرانهای مالی و اثرات دهشتناک آن بر اقتصادهای سایر کشورها نمایان می سازد. بحران مالی ۲۰۰۷–۲۰۰۸ که به بحران مالی جهانی مشهور است، تهدیدی برای فروپاشی موسسات مالی بزرگ بود که توسط نجات بانکها توسط دولتهای ملی از آن جلوگیری شد، اما بازارهای سهام در سراسر جهان کاهش پیدا کردند و منجر به بیکاری طولانی و وسیع در سطح جهانی و رکودی طولانی در فعالیتهای اقتصادی گردید که رکود جهانی سالهای ۲۰۱۲–۲۰۰۸ نام گرفت .
● در سطح نظام اجتماعی – اقتصادی امریکا، نیروهای محرکه در حدی که روابط قوا امکان میدهد، جذب و فعال میشوند. جامعه امریکایی از مهاجران پدید آمدهاست و تا این زمان، همچنان مهاجر میپذیرد. الا اینکه حالا دیگر دروازههای خود را تنها به روی استعدادها بازمیکند. سرمایهها و کارمایه و مواد گوناگون همچنان میتوانند وارد امریکا شوند؛
طبق اعلام وزارت خزانه داری آمریکا، ماه ژوئن۲۰۲۱، سرمایه گذاران خارجی ۱۲.۸۳۵ میلیارد دلار اوراق قرضه منتشرشده توسط شرکت های آمریکایی را خریداری کرده اند. جریان ورودی سرمایه های خارجی به بازارهای مالی آمریکا افزایش یافته است.
به تفکیک کشورهای مختلف، ژاپن بزرگ ترین خریدار اوراق قرضه آمریکا با یک تریلیون و ۲۷۷ میلیارد دلار بوده که این رقم نسبت به ماه قبل ۱۱ میلیارد دلار بیشتر شده است. در طرف دیگر اما روند نزولی دارایی های چین ادامه یافته و میزان اوراق قرضه در اختیار این کشور با ۱۷ میلیارد دلار کاهش نسبت به ماه قبل به یک تریلیون و ۶۱ میلیارد دلار رسیده است. کرده اند.
● مازادها را در نظامهای اجتماعی – اقتصادی دیگر بکار میاندازد؛
● ماوراءملیها بعلت جهانی شدن روابط مسلط – زیرسلطه پدید آمدهاند و کار آنها مهار نیروهای محرکه در مقیاس جهان و در مقیاس زمان است (از پیش متعین کردن آینده و پیشخورکردن آنها و بستن فضای زیست نسلهای آینده)؛
به گزارش یک گروه بین المللی از متفکران و متخصصان محیط زیست موسوم به شبکه ردپای جهانی، دهم مرداد امسال(۱۴۰۱)روز بیش برداشت از کره زمین (Earth overshoot day) بود. در این روز میزان مصرف منابع طبیعی زمیندر طی یک سال، بیش از ظرفیت زمین برای بازسازی و احیای منابع در همان سال است. به عبارت دقیق تر، بشر تا این تاریخ، سهمی را که می بایست در طی یکسال از منابع طبیعی کره زمین دریافت نماید پیش برداشت کرده است و در بقیه ی ماههای سال بیش از ظرفیت اکولوژیک زمین اضافه برداشت دارد!
مطابق بررسی های این موسسه، بشر با روند فعلی مصرف و برای رفع نیازهای خود به ۷/۱ سیاره زمین نیاز دارد! پس سال به سال منابع بیشتری را پیشخور می کند.
● بطور روزافزون، بخشی از نیروهای محرکه را از جریان خارج کند. اینکار را با ایجاد دیوانسالاری و قشونسالاری بزرگ و نیز خنثیکردن نیروهای محرکه، از راه بکار انداختن آنها در بیرون نظام (بازار فرآوردههای مشتق ) بورس و …)که، در سال ۲۰۱۸، ده برابر کل تولید ناخالص جهان، سرمایه در آن فعال بودهاست). به خاطر این تمرکز است که ۵۰درصد فقیر جامعه، امکان محدودی برای شرکت در زندگی اقتصادی جامعه دارد. افراد این بخش از جامعه، بخصوص توان ایجاد بنگاه کارفرمایی و مدیریت آن را ندارند.
چند نمونه :بر اساس اطلاعات موسسه مالی بین المللی (II) در سال ۲۰۲۱بدهی جهانی سه برابر بیشتر از تولید ناخالص داخلی جهان بوده است!در امریکا که،در سال
۲۰۱۰،سهم ده درصد که بالاترین دهک را تشکیل می دهند،از۷۰درصدکل مالکیتهای خصوصی بیشتر شد. دراروپا و هندو چین و روسیه،به میزانی کمتر،بر سهم ثروتمندترینها افزوده شده است.در این کشورهاسطح تمرکز داشته های منقول و غیر منقول،داردبه سطح تمرکز درامریکا نزدیک می شود (در روسیه،سطح تمرکز دارد از امریکا نیز بالاتر میرود. در این باره نیزنگاه کنید به تحلیل Ibrahim WARDE تحت عنوان شکار الیگارش ها در لوموند دیپلماتیک سپتامبر ۲۰۲۲ و نیز دی تسایت انلاین مصاحبه با خانم کاترین بلتون تحت عنوان “شبکه ای از سوپر ثروتمندان وجود دارد که مانند شاخکهای کرملین عمل می کند” که ترجمه آن از آلمانی به فارسی در سایت انقلاب اسلامی در هجرت در بخش دیدگاهها درج شده است.
نیروی محرکهای که افزایش جمعیت و علم و فن در حال رشد سریع است، با تنظیم رابطهها با قدرت که مانع از باز و تحولپذیر شدن نظام اجتماعی – اقتصادی میشود، بطور روزافزون ناسازگار میشوند و قدرت سلطهگر را گرفتار انحطاط میکنند.
در شماره آینده ضمن بدست دادن معانی استقلال، به بررسی اصل حاکم بر سیاست خارجی، در یک نظام حقوند که محور سیاست خارجی، حقوق پنجگانه ( انسان و شهروند و حقوق ملی و حقوق طبیعت و حقوق ملی به مثابه عضوی از جامعه جهانی )است، می پردازم.