مردم ایران مفتخرند که با تحریمی گسترده در انتخابات مهندسی شده ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، نگذاشتند نظام ولایت مطلقه فقیه بتواند ادعا کند مردم ایران را در پشت خود دارد.
این انتخابات مهندسی شده هم از نظر میزان رأی دهندگان و هم از لحاظ درصد اندک آراء منتخبان، شکستی تاریخی برای نظام ولایت مطلقه فقیه بویژه رهبر آن خامنه ای به شمار میرود. بویژه که این اولین انتصابات نظام پس از جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” است. جنبشی که هنوز پویا است و پویایی آنرا در تاثیر بسیار مهمی که براین نمایش رژیم گذاشته است می توان مشاهده کرد چرا که میزان مخالفت مردم با نظام ولایت فقیه را حتی به اعتراف مسئولان فعلی نظام بسیار آشکار کرده است.
خامنه ای که در دعوت مخالفان برای رفتن به پای صندوقهای رأی این بار بجای تهدید برای اولین بار زبانی ملایم بکار گرفته بود، در حالی از مردم خواهان شرکت در انتصابات حکومت خود بود که تورم و فساد و بیکاری و گرانی و فقر و آسیبهای اجتماعی و بحران های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بیداد می کنند و موج نارضایتی و ناامیدی مردم از اصلاح پذیر بودن این نظام در اوج خود قرار دارد.
خامنه ای تا کنون در گفته های خود برای کشاندن مردم بپای صندوقهای رأی، دچار تناقض بسیار شده است.
وی در ۱ اسفند ۱۴۰۲ گفت: “گفتهام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند، اما نه اینکه کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند مجلس بفرستند. هیچجای دنیا چنین چیزی وجود ندارد که [وقتی] ما گفتیم آقا شما که نظام را قبول نداری بیا، بگوید خیلی خوب، پس اجازه بدهید من به کسی رأی بدهم که او هم نظام را قبول ندارد؛ این معنی ندارد.”
برای وی، خواست مردم که به کسی رأی دهند که خود مایلند معنی ندارد. این جمله بصراحت آشکار می کند که برای خامنه ای رأی مردم وخواست مردم ارزش ندارد و در دید وی مردم جز ابزاری برای اجرای منویات وی و نظام وی نیستند.!
همچنین وی که در ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ (منبع : آفتاب نیوز) در پاسخ به یکی از استفتائات که حکم رأی سفید و بی نام دادن چیست؟ پاسخ داده بود:” در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است.”
درروز دوشنبه ۷ تیر۱۴۰۲، در دیدار با رئیس و مسئولان قوه قضائیه با اشاره به درصد بسیار بالای آرای باطله در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در ایران اینگونه اظهارنظر کرد که آرای باطله دلیل جدایی آن افراد از نظام نیست و عکس قضیه است.!
اما غیر از تحریم فعال انتصابات نظام توسط مردم ایران، آنچه که شایان توجه ویژه است سونامی آرای باطله، سفید و متفرقه است به نحوی که در بسیاری از حوزهها، آرای باطله به اندازه یا بیش از رای یک نماینده مجلس نظام بوده است!
حتی طبق آمار رسمی نظام؛ آرای باطله! ۲۰۶۵۱۹ رای بیش از رای نفر اولِ منتخب تهران! ونفر اول انتخابات تهران نماینده ۶ درصد مردم است !
میزان آرای باطله در انتصابات اسفند ۱۴۰۲ بحدی بالا بود که روزنامه جمهوری اسلامی حتی با تکیه بر آماری که نهادهای رسمی نظام ولایت فقیه انتشار داده اند، نوشت: “عدم حضور بیش از ۷۶ درصد از مردم تهران که واجد شرایط رأی دادن بودند در انتخابات با توجه به اینکه تهران مرکز حکمرانی نظام جمهوری اسلامی است، پیام مهمی به همراه دارد. دو نکته مهم درمورد انتخابات تهران قابل تأمل هستند: یکی تعداد افرادی که در مرحله اول به مجلس راه یافتهاند و دوم میزان آراء باطله. راهیابی فقط ۱۴ نفر در مرحله اول انتخابات به مجلس و کشیده شدن انتخابات به مرحله دوم برای مشخص شدن ۱۶ نفر دیگر، نشاندهنده مشکلاتی است که مردم در انتخاب افراد مطلوب خود دارند و به همین دلیل برگههای رأی را نتوانستند پر کنند. رأی سفید و یا نوشتن مطالبی غیرمرتبط با انتخابات نیز از دیگر عوامل بازماندن این تعداد کاندیدا از ورود به مجلس در مرحله اول است. میزان آراء باطله تهران را هم از تفاوت بیشترین رأی داده شده به کاندیداها که نفر اول است با کل آراء مأخوذه در حوزه انتخابیه تهران میتوان به دست آورد که انصافاً تأملبرانگیز است .
طبق آمارها، مشارکت در تهران ۲۳،۶۷ درصد واجدین شرایط رأی در این شهر بود که کمتر از یک چهارم است. هیچیک از کاندیداهای تهران حتی نفرات اول نتوانستند یک سوم آراء همین ۲۳ درصد شرکتکنندگان را کسب نمایند. مهمتر اینکه واجدان شرایط رأی دادن در تهران ۱۰،۳۰۰،۱۹۱ نفرند و نفر اول منتخب تهران ۵۹۷،۷۷۰ رأی را به خود اختصاص داده که متأسفانه کمتر از ۶ درصد واجدین شرایط است. با توجه به تعداداعلامشدهی آرای صحیحِ ریختهشده به صندوقها در تهران، یعنی ۱۵۶۹۸۵۷، نرخ مشارکت ۲۳،۶۷ درصد، یعنی۸۰۴۲۸۹ رای باطله! (۲۰۶۵۱۹ رای بیش از رای نفر اولِ منتخب تهران)!”
همچنین میزان آرای باطله در یزد رتبه دوم را کسب کرد!
بیرونقی انتصابات نظام ولایت مطلقه خامنهای، طوری عالمگیر شد که حتی مطبوعات و تلویزیونهای غربی هم که بسیاری تحت فشار سیاست مماشات، بسیار با احتیاط و بیشتر بهسود منافع و ارتباطات تجاری خود گزارش میدهند نیز نبود پایگاه اجتماعی رژیم ولایت فقیه و پشت کردن مردم را به نظام حاکم به همه جهان مخابره کردند. منجمله تاگس شاو اخبار کانال 1 تلویزیون آلمان اعلام کرد: دولت نتیجه را تایید کرد مشارکت کم سابقه رأی دهندگان در ایران!دویچه وله نوشت:انتخابات ایران؛ کمترین میزان مشارکت و بیشترین آرای باطله یورو نیوز اعلام کرد : آراء باطله در پایتخت دوم شد
در روزهای بعد، رسانههای رژیم هم مجبور شدند به گوشههایی از این فضاحت اشاره کنند و با تیترهایی همچون «انتخاباتی با مشارکت حداقلی»، «خبرآنلاین: “کمترین میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس “»، «آفتاب نیوز: انتخابات مجلس دوازدهم؛ بیشترین کاهش مشارکت، افزایش آرای باطله و پیشتازی خالصسازان”»، «همشهری آنلاین: “کمترین میزان مشارکت انتخاباتی. اصولگرایان با رأی های حداقلی کرسی های پارلمان را فتح کردند”»، «شرق: “ترکیب عجیب مجلس دوازدهم؛ افرادی با کمتر از۱۰ هزار رای، قرار است ۸۰ میلیون ایرانی را نمایندگی کنند!” » و… رسوایی نظام را اعلام کردند..
در هر نظامی که از مردم جدا مانده و فاقد پایگاه مردمی است، عده ای که از آبشخور نظام تغذیه می کنند و ستون پایه های نظام را تشکیل میدهند، مسلما به آن نظام رأی می دهند. مهم، کم شدن میزان این عده و حتی ریزش در آنان است. نظام ولایت فقیه هم که آتش به اختیارانی از جمله مافیای /مالی / نظامی را بایستی تغذیه کند بخش کوچکی را به پای صندوقهای رأی می کشاند. رژیم ولایت فقیه که به گفته کروبی همواره آمار انتخابات را با ضریب حداقل 3 اعلام می کرده است، اینبار نیز دچار ریزش نیرو شده است. بخشی از اصلاح طلبان نظام حاضر نشدند ننگ شرکت در این انتخابات را بگردن بگیرند و یا بوی ابتذال و تعفن انتصابات فرمایشی نظام بحدی بالا زده بود که صراحتا اعلام کردند حاضر نیستند پای صندوقهای رأی نظام حاضر شوند و حتی خاتمی نیز اعلام کرد که رای نداده است بگذریم که وی هنوز معتقد است برای راضی کردن مخالفان در عدم سرنگونی نظام و جلوگیری از فروپاشی نظام از درون، رای نداده است !
اما در دوره ای که طبق اعلام خبرآنلاین (12 خرداد 1402): “بر اساس داده های یک نظرسنجی، 58 درصد از مردم اصلاً خبر ندارند که امسال انتخابات مجلس برگزار میشود.” ودر 13 تیر 1402 باز خبر آنلاین نوشت که حتی عضو شورای مرکزی خانه احزاب در نظام اعلام کرده است: “انتخابات دیگر برای مردم مهم نیست.” نظام ولایت فقیه بطور رسمی مشارکت ۴۱ درصدی را اعلام کرده، همانا حضور تنها ۲۵ میلیون نفر از واجدان شرایط را که در واقع مطابق آمار رسمی نظام هم پایینترین حد مشارکت در انتخابات انجامشده در تاریخ خود نظام است. بگذریم که همگان می دانند میزان ۴۰ درصد مشارکت اعلام شده توسط نظام با توجه به نارضایتی گسترده مردم و اینبار شکاف آشکار در میان طرفداران نظام و هم راستا بودن مجریان و ناظرین به شدت مورد تردید است و برای انتخاباتی که خود نظام آنرا رفراندم میدانست، چنین اعلام یک طرفه ای حتی از طرف اصلاح طلبان نیز مورد اعتماد نیست. وضعیت آمارسازی بحدی در این دوره مفتضح است که استاندار تهران صحبت کردن در مورد میزان مشارکت را امنیتی کرده است. اما با همه صحنه سازی ها رأی 5 درصدی به نظام همانند دم خروسی از میان آرای ساختگی هویدا است وعدم مقبولیت مسئولان اول رژیم ولایت مطلقه فقیه هویدا است به نحوی که:
وزارت کشور جمهوری اسلامی اعلام کرد، از میان پنج نامزد استان مازندران در انتخابات مجلس ششم خبرگان، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، پنجم شد و از حضور مجدد در مجلس خبرگان باز ماند.
بنابر اعلام خبرگزاریهای رسمی نظام حاکم، محمود نبویان به عنوان نفر اول انتخابات مجلس شورای اسلامی در پایتخت انتخاب شده است. در واقع از آخر اول شده! همین نبویان نفر اول انتخابات امسال، بر اساس آمار رسمی حکومتی در سال ۱۳۹۴ با تعداد رای بیشتر از رأی امسالش نفر ۵۲ام مجلس شده بود!
جالب توجه اینکه نبویان شاگرد مصباح یزدی است ومعتقد است: منکر ولایت فقیه مرتد است و حکمش اعدام است!
نبویان نمایندگی جماعت ۵ درصدی راه یافته به مجلسی را می کند که با مخالفت ۹۵ درصدی مردم روبروشده است.
بر اساس آمارها، اکثریت نامزدهای راه یافته به مجلس شورا در سراسر کشور، چهرههای تندرو و افراطی هستند. در این میان سهم نامزدهای موسوم به «میانه»رو از سراسر کشور ۴۵ کرسی است.
این در حالی است که نه تنها دیگر گرایشهای فکری جامعه در این مجلس جایگاهی ندارند بلکه حتی بخشی از نیروهای تندرو وفادار به راس نظام نیز در این دوره حذف شدهاند.
قبضه مجلس نظام توسط شاگردان مصباح یزدی :
روزنامه اعتماد نوشت: ” قرار گرفتن ۳ شاگرد آیتالله مصباح در لیست تهران و سایر مصباحیون در لیست فاتحان شهرهایی چون قم، مشهد و… پیامهای بسیاری در بطن خود دارد. قبل از انتخابات سال ۹۸ بود که علیاکبر رائفیپور در یکی از سخنرانیهایش با اشاره به مدل حاکمیت چینی، اعلام کرد در ایران هم میتوان با تکیه به اقلیتی محدود، اکثریتی خاموش را مدیریت کرد! حیرتانگیز اینکه علیاکبر رائفیپور۴ سال پس از آن سخنرانی در شمایل مهمترین چهره لیستساز انتخابات مجلس ۱۴۰۲، وظیفه رتق و فتق امور افراطگرایان را به دست گرفته و مجلس دوازدهم را با حضور اعضای جبهه پایداری، مصباحیون، برخی اصولگرایان سنتی و معدودی از نواصولگرایان شکل میدهد.”
جالب توجه اینکه مصباح یزدی همان کسی بود که طرفدار پروپا قرص احمدی نژاد بود و رای مردم را تزئینی می دانست و معتقد بود: «انتخابات به اندازه مسائل روزمره هم برای مردم اهمیت ندارد»، «قبول جمهوریت توسط امام برآمده از یک مصلحت بود و نه اعتقاد »، «تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد»، وی درباره مجلس خبرگانی که در واقع کارش بایستی نظارت بر سلامت روان و عملکرد رهبری نظام باشد معتقد است: «خبرگان برای خودشان مقررات تنظیم کردند ولی به این اکتفا نمیشود چرا که باز پشتوانه اعتبار این مقررات، رضایت ولیفقیه است. اگر او با مادهای یا تبصرهای مخالف باشد و بگوید این را قبول ندارم، دیگر اعتبار ندارد و هیچکس دیگری هم نمیتواند سخن او را نقض کند. »
حال، وضع حال مجلسی که این تفکربرآن حاکم شده را به مصداق
من از مفصل این نکته مجملی گفتم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
می توان دریافت.
و باز به مصداق “سالی که نکوست از بهارش پیداست”
هنوز مجلسین این نظام برپا نشده
جنگ و دعوا در درون جبهه گروههای تندرو راست رژیم رخ داده است:
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ حمیدرسایی در نخستین اظهارنظرهای پس از انتخابات، به قالیباف حمله کرد و خواستار تحول در هیات رئیسه مجلس شد. این اظهارات با واکنش روزنامه متعلق به سپاه پاسداران مواجه شد.
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه جوان-ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت: حمید رسایی در نخستین واکنشی که به انتخاب خود در مجلس داشت، با نوعی حاشیهسازی مکروه و ضدمردمی و در جملاتی متوهمانه که نشان میدهد خود را یک جریان یا چیزی بیش از یک منتخب، تصور کرده است، از همینحالا برای انتخاب رئیس مجلس خط ونشان کشید تا نشان دهد نه دغدغه مردم را دارد و نه درکی از خواستههای رهبریمعظم از نمایندگان را و نه چارچوب فکریاش کار و انجام وظایف نمایندگی است و بیش از هرچیز درگیر توهم قدرت و ریاست شده است.
و اما رژیم ولایت مطلقه فقیه که مقابل این موج عظیم «نه» گفتن به وضع موجود قرار گرفته است، پاسخی جز خشونت روز افزون درهمه ابعاد سیاسی و اقصادی و اجتماعی و فرهنگی ندارد و با استثمار و سرکوب و اعدام و داغ و درفش و شکنجه و تورم و فساد و اجبار حجاب و بحران سازیهای داخلی و بین المللی روزمره قصد تحمیل خود را به مردم ایران دارد.
چاره کار نیز جز بی اعتبارکردن این رژیم، با فاصله گرفتن از آن و سرنگونی رژیمی که مظهر استبداد و فساد و جنایت است نیست که آنهم با پیگیری جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” و کوشش برای شناسایی یک بدیل دموکرات آزاد و مستقل و حقوند و پرهیز از قبول بدیلهای تقلبی و تحمیلی توسط قدرتهای بیگانه و تقویت نظام سیاسی جمهوری در ایران و توجه به ابعاد مختلف جنبش با درس گیری از فواید تجارب نهضت ها و انقلابها و جنبشهای مدنی قبلی و تصحیح اشتباهات آنها میسر است. غفلت و پرهیز از تقویت اراده پیگیری جنبش به قصد ساختن ایرانی آزاد و آباد، درخور زیست مردم هوشمند ایران نیست.
ژاله وفا: عضو مجامع اسلامی ایرانیان
jalehwafa@yahoo.de