قبل از ورود به بحث اعلام میدارم که از دید نگارنده ترور یکی از بزدلانه ترین و کثیف ترین شیوه های خشونت عریان است و هر کس انجام داده باشد و یا انجام دهد، چه رژیم اسرائیل و چه امریکا و چه نظام ولایت فقیه، محکوم و رفتاری ضد بشری است.
محسن فخری زاده از مسولان هسته ای جمهوری اسلامی که پدر برنامههای اتمی و موشکی رژیم معرفی شده است روز جمعه 7 آذر 99 ترور شد.
سه روز بعد از ترور وی، هنوز اطلاعات روشنی در مورد این ترور و چگونگی آن انتشار نیافته است. اظهار نظرهای بعضا متضادی از سوی مسئولان امنیتی نظام پیرامون چگونگی کشته شدن محسن فخری زاده ابراز می شود، حتی با فیلمهای موجود از صحنه ترور مغایرت تام دارد .این ترور و دیگر عملیات تروریستی ماه های اخیرمنجمله حمله داعش در روز روشن به مجلس نظام و مقبره خمینی در17 خرداد 97 و جنگ چندین ساعته در مجلس وبا 17 قربانی و 52 زخمی و نیز سوء قصد به جان دست کم پنج نفر که همگی “دانشمندان اتمی” توصیف شده بودند و نیز انفجار سایت اتمی نطنز؛ نشانگر نفوذ سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران همراه با ایجاد تیم های ترور و تخریب است. بیش از همه نمایانگر ضعف مفرط دستگاه امنیتی نظام ولایت فقیه است.
جزئیات ترور محسن فخری زاده
بر أساس گزارش خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران در 7 اذر 99؛ حوالی ساعت 2 بعد از ظهر روز جمعه هفتم آذر خودرو حامل محسن فخری زاده به همراه دو خودرو محافظ وارد “آبسرد” میشود. یک کیلومتر جلوتر از ورودی شهر “آبسرد” و نزدیک باغی معروف به باغ سرهنگ، خودرو با رگبار مسلسل متوقف میشود و پس از آن یک خودرو نیسان که پر از الوارهای چوبی بوده است منفجر میشود.با وقوع انفجار مهاجمین مسلح که در اطراف کمین کرده بودند، از نقاط نامشخصی شروع به تیراندازی به سمت خودروی حامل محسن فخری زاده میکنند. یکی از محافظان نیز که برای حفاظت از جان محسن فخری زاده، خودرو را در مسیر رگبار قرار میدهد همان لحظه کشته می شود.
با این حال، این اقدام مانع از اصابت گلوله به فخری زاده نشده و او دچار جراحات جدی میشود.پس از فروکش کردن تیراندازیها چند تروریست متواری میشوند که جستجو برای پیدا کردن محل اختفای آنان در منطقه دماوند ادامه دارد.
بعد از انفجار این خودرو، تا شعاع ۵۰۰ متری خیابان پر از تکههای خودرو و چوب شد و بر اثر انفجار، دکل برقی که مجاور نیسان بود، آسیب میبیند و برق شهر آبسرد نیز قطع میشود. در جریان یک رویارویی مسلحانه که با انفجار مهیب یک خودرو بمب گذاری شده نیز همراه بود، یکی از محافظین فخری زاده کشته میشود. ولی همه مهاجمین موفق به فرار میگردند.
بلافاصله بعد از پایان درگیری، فخری زاده را به داخل درمانگاه شهر آبسرد منتقل میکنند. وی پس از گذشت ۳۰ دقیقه با بالگرد به بیمارستان انتقال داده میشود. فخری زاده پس از رسیدن به بیمارستان در اثر شدت جراحات فوت می کند.
در 7 آذر99 سایت تابناک نزدیک به محسن رضایی، به نقل از گزارش خبرگزاری فارس در دماوند – که آنرا رسانه نزدیک به شورای امنیت ملی نام مینهد – مینویسد :همچنین خبرگزاری فارس از دماوند گزرش داد، ساعتی قبل صدای یک انفجار در بلوار مصطفی خمینی شهر آبسرد خبرساز شد. شاهدان عینی یک انفجار و پس از آن صدای رگبار را تایید میکنند. گفته میشود یک خودرو هدف این ترور بوده است.
بنا بر این گزارش، سه یا چهار تن دیگر در این درگیری کشته میشوند که گفته میشود از تروریستها بوده اند. مشاهدات خبرنگار فارس دو جسد در درمانگاه آبسرد و تخت پر از خون فخری زاده را تأیید میکند . تابناک ادامه میدهد: در همین راستا رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی، خبر ترور دانشمند موشکی کشورمان را تایید کرد.
چند نکته را مشخص سازیم:
1. ایا آقای حامد اصغری محافظ آقای فخری زاده کشته شده است و یا زنده است؟
الف: خبرگزاری فارس نزدیک به شورای امنیت ملی , و سپاه پاسداران در خبر بالا نوشته است: محافظ همان لحظه کشته شده است و تابناک نیز مینویسد مشاهدات خبرنگار فارس دو جسد در درمانگاه آبسرد را تایید میکند.
ب:امیرحاتمی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در گفتوگوی تلویزیونی در تشریح جزئیات اقدام تروریستی علیه رئیس پژوهشگاه وزارت دفاع گفت: «این حادثه تروریستی بعدازظهر روز جمعه اتفاق افتاد که دو نفر از محافظان محسن فخریزاده مجروح و یک نفر دیگر از محافظان وی کشته شدند…در این حادثه تروریستی ابتدا یکی از تروریستها اقدام به تیراندازی به خودروی فخریزاده کرد و چند ثانیه بعد خودروی نیسان حامل مواد منفجره که در نزدیکی خودروی شهید فخریزاده (حدود ١۵ تا ٢۰ متری) بود، منفجر شد.
ج :رسانه های حکومتی آنچنان به خبر کشته شدن آقای حامد اصغری پوشش میدهند که فدراسیون جودو شهادت ایشان را نیز به خانواده اش تسلیت می گوید و مینویسد:حامد اصغری، محافظ جوان محسن فخری زاده ، دانشمند برجسته صنایع دفاعی کشور، که در تاریخ هفتم آذرماه در کنار او با حمله مهاجمان تروریستی به شهادت رسید، از ورزشکاران رشته جودو بود.
د:اما همشهری انلاین در 9 آذر با حامد فخری زاده فرزند محسن فخری زاده گفتگو میکند. نشریه صدای وی را پخش میکند که اظهار میدارد: تا آنجایی که اطلاع داریم یکی از محافظان در زمان وقوع حادثه خود را جلوی حاج آقا انداخت و به او هم تیراندازی شد اما به لطف خدا در صحت و سلامت کامل به سر می برد.
ه:خبرگزاری مهر نیز به نقل از برادر حامد اصغری خبر از بهبود وضع وی و عمل موفقیت آمیز وی در بیمارستان داده است.
به هر حال معلوم نیست به چه نیتی دستگاهای امنیتی نظام ابتدا خبر کشته شدن و بعد زنده بودن ایشان را درج کردند. بر فرض خبر خبرگزاری فارس دروغ باشد وزیر دفاع که در مصاحبه تلویزیونی شرکت می کند و خبر از مجروح شدن دو محافظ و کشته شدن محافظی دیگر میدهد که نباید منبع موثقش خبرنگار فارس باشد!!
حال که آقای حامد اصغری زنده مانده است شاید بتواند واقعیت ماجرا را برای مردم ایران شرح دهد و تناقضهای موجود در گزارشها و اظهارات مقامهای مسئول را رفع کند. البته به شرطی که با توجه به ضد نقیض گویی های بعدی مقامات رژیم که نقل خواهم کرد؛ زنده ماندن ایشان و سایر محافظان شاهد صحنه و واقعیتی که رخ داده ،خود موی دماغ دستگاه امنیتی نشود! مردم هوشیار باشند که اتفاقی ثانوی برای آنها رخ ندهد!
2. آیا همسراقای محسن فخری زاده در کناروی در اتوموبیل بوده است وآقای محسن فخری زاده از اتوموبیل پیاده شده است؟
الف:حامد فخری زاده درگفتگو با همشهر انلاین در 9 آذر میگوید: از لحظه شروع تا پایان حادثه مادر بنده همراه پدر حضور داشت و من هم با فاصله خیلی کمی به محل حادثه رسیدم.
ب- فریدون عباسی رئیس کمیسون انرژی مجلس نظام در صدا و سیما میگوید: از محافظان شنیدم که ایشان پیاده میشود و محافظ که خود را روی بدن فخری زاده انداخته چند تیر میخورد و بعد میافتد کنار و خود فخری زاده را هدف قرار میدهند. در جریان حمله به فخریزاده «یک خودروی نیسان باری را که ظاهرا چوب حمل میکرد در کنار خیابان پارک کرده بودند» و مهاجمان «با تیراندازی میخواستند کاری کنند که خودروی فخریزاده کنار نیسان متوقف شود و بعد انفجار نیسان را انجام دهند.مهاجمان «وقتی تیراندازی میکنند، فخریزاده قبلتر و دور از نیسان متوقف میشود و از خودرو پیاده میشود و سپس یک تیر به کتف او اصابت کند.
پس از اصابت یک گلوله به کتف فخریزاده، محافظهایی که با خودرو پشت سرش بودند پیاده میشوند و میآیند و او را پوشش میدهند که در اینجا، ضاربان محافظ را میزنند.
در این لحظه، محفاظ، حامد اصغری، که سه چهار تا تیر خورده بود وقتی از روی بدن فخریزاده کنار میرود، خود فخریزاده را هدف قرار میدهند و به این شکل او آسیب می بیند. در همین فاصله نیسان را نیز منفجر میکنند. به گفته عباسی «این انفجار باعث میشود بقیه محافظان دچار موج گرفتگی بشوند و ذهنشان برود به سمت انفجار؛ انفجارآثاری مثل غبار ایجاد میکند و سبب میشود آنها دید کافی نداشته باشند.
فریدون عباسی همچنین گفت : بعد از انفجار وانت نیسان، مهاجمان چون مسلط بوده و به صورت تک تیرانداز بودند یا اسلحه خاصی داشتند که دوربین داشته از راه دور میتوانستند شلیک کنند.
بنا براین محافظان اقای محسن فخری زاده دیده اند که اقای محسن فخری زاده ( البته برخلاف همه پروتکلهای امنیتی که نباید به هیچ وجه پیاده شود ) از ماشین پیاده شده است.
اگر همسر ایشان در ماشین کنار ایشان نشسته بوده است پس چرا اقای فخری زاده از اتوموبیل پیاده میشود؟ انسانی که همسرش کنارش نشسته برای اطمینان از عدم جراحت وی که پیاده نمی شود؟
ج :پس چرا فیلمی که در شبک های مجازی از العربیه پخش شده است( در سایت پیک ایران نیز این فیلم موجود است ) و از لحظاتی پس از ترور عده ای با موبایل خود از درون ماشین حامل اقای محسن فخری زاده فیلم گرفته اند وی را در حالی که تنها یک محافظ در کنار وی نشسته است و بر روی صندلی عقب ماشین نشسته است ( از همسر ایشان خبری در کنارشان نیست ) نشان میدهد و محافظ سرش بر روی سینه خم است!؟
فیلم را باید باور کرد و یا سخنان ضد و نقیض مسئولان نظام را؟
3. آیاهمه یا تعدادی از تروریستها کشته شده اند یا خیر؟
الف: در گزارش 7 آذر 99 خبرگزاری فارس آمده است: پس از فروکش کردن تیراندازیها چند تروریست متواری میشوند که جستجو برای پیدا کردن محل اختفای آنان در منطقه دماوند ادامه دارد. ولی همه مهاجمین موفق به فرار شدند.
ب: اما بامشاهده دو جسد توسط خبرنگار فارس چه کنیم؟! محافظ که زنده بوده و جسد نبوده .ایا این دو جسد متعلق به تروریستها بوده است؟
در ضمن رادیو فرانسه گزارش داده است که یک روزنامهنگار عرب زبان در لندن به نام “محمد اهواز” که با نام “میم.مجید” نیز شناخته میشود خبر داده است که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تصاویر چهار نفر را به عنوان عوامل قتل محسن فخری زاده در هتل های کشور توزیع کرده و از صاحبان هتلها خواسته است که به محض مشاهدۀ افراد مظنون مراجع امنیتی کشور را مطلع کنند.
پیشتر “محمد اهواز” مدعی شده بود که دوازده تن در عملیات ترور محسن فخری زاده مستقیماً شرکت داشتهاند و کل تیم ترور با احتساب گروههای پشتیبانی و لجستیکی شامل ٦٢ نفر بوده است. “محمد اهواز” مدعی شده بود که مهاجمان پیش از منفجر کردن یک کامیون در مسیر عبور خودروی محسن فخری زاده جریان برق را در منطقه قطع کرده بودند و فرماندۀ گروه ترور پس از بیرون کشیدن محسن فخری زاده ازخودروی حامل وی به روی او آتش گشوده بود. عکسی فردی را بنام حمید باقر پناهی بعنوان نفر سوم تیم ترور انتشار داده است.
ج: خبر گزاری فارس یکشنبه 9 اذر 99 اما بیکباره تمام گزارشات قبلی خود را نقض ودر گزارش جدیدی ادعا میکند:«ماشین ضدگلوله حامل محسن فخریزاده و همسر وی، صبح جمعه به همراه 3 ماشین تیم حفاظت از شهر رستمکلای مازندران به سمت آبسرد دماوند حرکت میکند. ماشین پیشرو تیم حفاظت چند کیلومتر مانده به محل حادثه، اسکورت را برای چک و خنثی محل مقصد ترک میکند. در همین لحظات، صدای ناشی از اصابت چند گلوله به ماشین، موجب جلب توجه دکتر فخریزاده و متوقف کردن ماشین میشود. فخریزاده به تصور اینکه صدا ناشی از برخورد با مانع خارجی یا اشکال در موتور خودرو بوده از ماشین پیاده میشود
(نگارنده: ایا در ذهن اقای فخری زاده بوده اند که بدانند وی به این علت پیاده شده ؟! ایا وی با اینهمه سابقه نظامی گری صدای گلوله را با صدای موتور خودرو اشتباه گرفته؟! و یا تروریستها وی را از داخل ماشینی که ضد گلوله هم نبوده بیرون کشیده اند؟!)
خبرگزاری فارس ادامه می دهد:در همین لحظه از خودرو نیسانی که در فاصله 150 متری ماشین متوقف بوده، از یک دستگاه تیربار اتوماتیک کنترل از راه دور، شلیکهای متعددی به سمت شهید صورت میگیرد. دو گلوله به پهلو و یک گلوله به پشت شهید برخورد میکند که منجر به قطع نخاع وی میگردد. در این اثنا سرتیم حفاظت بدن خود را حائل پیکر فخریزاده میکند و چند تیر نیز به بدن وی اصابت میکند. لحظاتی بعد همان نیسان متوقف شده نیز منفجر میشود. پیکر مجروح این دانشمند هستهای ایران به درمانگاه و از آنجا با بالگرد به بیمارستانی در تهران منتقل میشود که بعد از مدتی جان خود را از دست میدهد. «در این عملیات که حدود ۳ دقیقه طول کشیده است، هیچ عامل انسانی در محل ترور حضور نداشته و تیراندازیها تنها توسط سلاح خودکار انجام شده است و به جز محافظ فخریزاده که مجروح میشود، هیچ فرد دیگری در این حادثه آسیب نمیبیند !”
مشاهده میکنیم که یک دفعه تروریستهای متواری همراه با آن دو جسد که خبرنگار همین خبرگزاری مشاهده کرده بود؛ غیب می شوند!
د:جالب است: حامد فخری زاده که در محل حادثه حضور داشته میگوید: مثل جنگ تمام عیار بود! ولی خبرگزاری نزدیک به شورای امنیت و سپاه معتقد است هیچ عامل انسانی در محل ترور حضور نداشته است!
خوانندگان محترم آیا با خواندن این گزارش، به شما نیزهمانند نگارنده این حس دست نمیدهد که در حال مشاهده یک فیلم جنایی – پلیسی مفتضح و ارزان قیمت هستید؟
داستان ادامه دارد: بقول معروف هرچه بگندد نمکش میزنند وای بروزی که بگندد نمک!
هر چند نگارنده کلیت نظام ولایت فقیه و مسئولان آن را ضد امنیت ایران وایرانی میدانم، اما کار نگارنده در این نوشتار بررسی ادعاها و مشخص کردن تناقضات و دروغهای همین مسوولین است که مدعی هستند «ایران جزیره امن است»!
واما تناقض گوییهای بالا به یک وزیر دفاع و یک خبرگزاری ختم نمی شود:
دبیر شورای عالی امنیت ملی نظام، آقای علی شمخانی، چنان دست گلی به آب میدهد که خود را و شورای امنیتش را مضحکه عالم می کند:
الف: در یوتوب فیلمی موجود است از ایشان که از زبان او میشنویم:”هیچ تهدید امنیتی در کشور متوجه هیچ مسئولی در جمهوری اسلامی نیست.اقا من مسئول امنیتی کشورم ! آن مال دهه 60 بود که منافقین ترور میکردند دیگه نمیتوانند ترور کنند. ضمن آنکه ما دستگاه امنیتی قوی و نیروی انتظامی قوی و سپاه قوی داریم. برای چی میترسیم؟ این بساط حفاظت شخصیتها را باید جمع کنیم !”
یکی نیست از خود مسئولین نظام( که چون پایگاه مردمی را از دست داده و لذا از ترور می ترسند )با اشاره به ترور آقای محسن فخری زاده به آقای شمخانی بگوید: به همین مجوز! میترسیم !!
ب:همین اقای شمخانی در9 آذر 99 در مراسم خاکسپاری محسن فخری زاده با وقاحتی تمام می گوید:” همینقدر بگویم که ۲۰ ساله دشمن دنبال به شهادت رساندن ایشان بود، اما تا بحال ناکام بود. این بار هم سیستمهای اطلاعاتی کشور با دقت احتمال وقوع حادثه علیه ایشان و محل بروز احتمالی حادثه را پیشبینی کرده بودند اما به دلیل تواتر اخبار در طول این ۲۰ سال متأسفانه جدیت مورد نیاز اعمال نشد و این بار دشنمان موفق شدند وگرنه عملیاتهای ناکام فراوانی داشتند.”( نگارنده :آقای شمخانی در حالی می گوید متاسفانه جدیت مورد نیاز اعمال نشد که حرف خود را از یاد می برد که معتقد بوده بساط حفاظت شخصیتها را باید برداشت!)
شمخانی ادامه میدهد: سیستمهای اطلاعاتی به این اطلاعات رسیدند که ایشان هدف است و در کدام نقطه – در همین نقطهای که به شهادت رسیدند – قرار است اقدامی علیه ایشان صورت بگیرد؛ دربارۀ حفاظت ایشان هم تقویت لازم صورت گرفت، اما اینبار دشمن از سبک شیوۀ و کاملاً حرفهای و تخصصی استفاده کرد و بعد از ۲۰ سال متأسفانه موفق شد. عملیات، عملیات بسیار پیچیدهای بود و با بکارگیری تجهیزات الکترونیکی رخ داد. هیچ فردی در صحنه حضور نداشت.
کار افتضاح ضعف وزارت اطلاعات رژیم و شورای عالی امنیت ملیاش بحدی رسیده که به یکباره گوبلزوار دروغی آنچنان بزرگ میگوید و دربند این نیز نیست که کسی باور کند یا نکند. دروغهای مدام و سر پوشانیهای در مورد شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اکراین را و کشته شدن صدها نفر جوان تحصیلکرده را مگر این این ملت از یاد میبرد؟
اظهارات ضد و نقیض آقای شمخانی و پز قدرت دستگاههای امنیتی را دادن و اصرارش در برچیدن بساط حفاظت و بعد اظهار تأسف از عدم جدیت در حفاظت از فخری زاده، این ضربالمثل را در ذهن تداعی میکند:
دزدی بجلو فرار می کرد و فریاد میزد آی دزد!
عجبا سیستمهای اطلاعاتی وزارت اطلاعات به آقای شمخانی اطلاع داده اند که از قبل مطلع بودیم که نقطه ترور درست همینجا بوده که فخری زاده ترور شده است اما سبک حرفهای دشمن غافلگیرشان کرده !!
البته چنانچه شرح تواناییهای آقای محمود علوی کسی که بر منصب وزارت اطلاعات کشور در دو دوره حکومت اقای روحانی تکیه زده را از زبان خود وی در ماجرای چگونگی ” وزیر” شدنش بخوانیم، پی به ذکاوت و هوش او و رئیسش آقای روحانی میبریم و در مییابیم چرا غافلگیر شدهاند.
به گزارش ایلنا در 6 فروردین 96 محمود علوی گفت: به دلیل سوابق کاری خود فکر میکردم که آقای روحانی وزارت کشور رابه من پیشنهاد دهند، زمانی که دکتر روحانی از من درخواست همکاری کردند، گفتم: آقای دکتر ما اگر تبلیغ شما را کردیم، نیتمان این بود که کار کشور، دست یک آدم عاقل بیافتد که الحمدالله نتیجه هم گرفتیم و هیچ توقعی هم نداریم. بنده استاد دانشگاهم و مشغول درس دادن هستم، اما اگر نیاز به همکاری من دارید، حتی اگر فقط پاسخگویی به تلفنهای شما هم باشد، بنده کوتاهی نخواهم کرد. اما آقای روحانی برخلاف تصورات من گفتند: میخواهم وزارت اطلاعات را به شما بسپارم. به آقای روحانی گفتم، شما با توجه به کدام سابقه کاری این مقام را به من پیشنهاد میدهید؟ اگر بگویید وزارت کشور، من با این پُست آشنایی دارم، اگر بگویید وزارت ارشاد، بنده ۹سال سرباز مقام معظم رهبری و نماینده ایشان در ارتش بودم، کارهای فرهنگی از جمله عکاسی در زمان کودکی، نقاشی در دوران نوجوانی، بازیگری تئاتر در روزهای جوانی را انجام دادهام!( نگارنده :در نظر بگیرید تمام کودکانی که درنوجوانی نقاشی کرده اند بصرف این سابقه، در این نظام کاندیدای پست وزارت فرهنگ هستند ! )اما ایشان گفت من الان برای وزرات اطلاعات یک نیرویی که مورد اعتماد مقام معظم رهبری باشد لازم دارم و این گزینه الان شما هست. بعد آقای روحانی به من گفت: از چه میترسی از خدا بخواه کمک میکند. من گفتم از تو حرکت از خدا برکت اما من با چه آوردهای به این میدان بیایم من آوردهای ندارم. دیدم آقای روحانی با یک حالتی به من نگاه کرد و گفت: علوی تو آورده نداری؟! تو پسر فاطمه زهرا (س) هستی ازمادرت کمک بخواهی او تو را رها میکند؟ من بغض کردم و گفتم حالا که اسم مادرم را آوردی چشم قبول میکنم!!.
و اما مساله ترور آقای فخری زاده و حاشیه هایش بر چشمان کسانی که از ظاهر باد کرده نظام ولایت فقیه تعبیربه قوت آن می کنند، چند امر را بایستی هویدا ساخته باشد:
1. ضعف مفرط حاصل از استبداد منشی و فسادی است که همچون سرطان تمامی ارکان این نظام فاسد را فرا گرفته است. اتحاد جماهیر شوری با آن دستگاه عریض و طویل ک.گ.ب بعلت سرطان فساد و استبداد جلو چشم همگان فرو ریخت. نظام پوشالی ولایت فقیه، همه زور و فساد، نمی ریزد؟
2. حکومت فاسد نتانیاهو نیز برای ادامه قدرت خود نیازمند همدستان تندروی درون نظام ولایت فقیه است. این دو نظام بموقع بکمک هم می شتابند.
3. دعوای قدرت ( تقسیم به دو و حذف یکی از دو ) به بالا ترین سطوح این نظام رسیده است.
3. این نظام یک مامورمومن به خود نیز دیگر ندارد. بحدی فساد آنرا از هم پاشانده است که با اندک بهایی میتوان در بالاترین رده های این نظام ، مسئولین را برای جاسوسی خرید. منتهی هر یک از آنها قیمتی دارد!
4. این یک امر وافع مستمر است که تا کشور در موضع زیر سلطه به سراغ کشور مسلط نرود، کشور مسلط نمیتواند بر آن سلطه پیدا کند. این امر هم در کودتای 28 مرداد که پهلوی از امریکا و انگلیس خواستار کودتا برضد حکومت ملی دکتر مصدق شد، واقع شد و هم در کودتای 30 خرداد 1360، برضد اولین منتخب آزاد مردم ایران، آقای بنی صدر، واقع شد. کتاب عبور از بحران رفسنجانی خود بهترین گواه بر مراجعه مسئولین نظام به امریکا برای کمک به کودتا می باشد و هم بعد از رو شدن و افشای ایران گیت، مک فارلین مشاور امنیت حکومت ریگان در کتاب خود نوشت:” کیمچی مدیر کل وزارت خارجه اسراییل به کاخ سفید آمد و پیام میانه روهای رژیم ( خامنه ای و رفسنجانی و…) را آورد که هر گاه شما از ما حمایت کنید و دولت ما مستقر شود ما حاضریم خمینی را هم بکشیم.”
همین کار را بقول مصاحبه اخیر اقای ظریف با سایت انتخاب، تندروها ی نظام اخیرا در ارسال پیام به ترامپ انجام دادند. به هر حال همواره طرف دست نشانده ایرانی است که به قدرت خارجی رجوع می کند!
همچنین بنابر گزارش کنگره و والش، طرف ایرانی به طرف امریکایی فهرست 1000 نفره ای را معرفی کرد که اینها میانه رو اند و می توانند ایران رادر سود غرب اداره کنند ولی شرطش این است که ما در جنگ شکست بخوریم تا این تندروها را بتوانیم از صحنه بیرون برانیم.
مگر افتضاح فرستادن لاریجانی از طرف خامنه ای به چین رو نشد؟ مگر او پیام نبرده بود نفت و گاز ایران را در اختیار چین قرار می دهیم وپکن نیز برای اینکه شبکه جهانی و سلطه خود بر آن را تشکیل دهد طرحی نفرستاد که بشرط امضای آن طرح توسط نظام ولایت فقیه برای سرمایه گذاری حاضر است؟ طرحی ننگین که نه تنها منابع نفت و گاز وطن ما را در اختیار چین قرار میداد، بلکه نقطه ای از ایران را از سلطه چین در امان نمیگذاشت. مگر اقای ظریف بجز همین معامله را با طرف روسی بر سر سهم ایران از دریای خزر نکرد؟ در همه این خیانتها مراجعه از دست نشانده داخلی بوده است.
5. بحران هسته ای که نظام بحران ساز ولایت فقیه (مسئول اصلی آن شخص خامنه ای) ایجاد کرده است، صدها میلیارد دلار سرمایه های ایران را بباد داد و هنوز میدهد و مسبب تحریمهای دهشتناکی است که فشارش تنها بر مردم ایران وارد میاید ( وگرنه عدهای برای ادامه یافتن تحریمها حاضرند بخاطر دستمالی قیصریه را آتش زنند ) و به مدد ادامه تحریمها نظام ولایت فقیه پی در پی در حال بحران سازی است و دست داعش و اسرائیل و امریکا را در وطنمان باز گذاشته و خطر حمله به یک تهدید روزمره مردم ایران بدل شده و اگر عمر این نظام دوام یابد هستیای برای ایران نمی گذارد.
6. نظامی که بر سر صدها جوان وطن فقط در یکماه( آبان 98 )گلوله خلاص خالی میکند ، از قربانی کردن یک چهره خود برای ادامه بحران ابایی ندارد و مرتب با دستگیری فعالان محیط زیست و شکنجه و خودکشی دادن آنها نعل وارونه میزند. عده ای برای ادامه تحریمها که نفع هنگفتی از آن میبرند حاضر به جاسوسی و ترور هر کس می باشند به امید اینکه جو آرام نگیرد.
7- بودجه های هنگفتی هر ساله از پول و ثروت مردم ایران صرف دستگاههای متعدد وعریض و طویل امنیتی و نالایق و ناتوان می شود و با پول مردم ایران این نظام پایگاهای نظامی متعددی در کشورهای مختلف ایجاد کرده و دست ایران را در چندین جنگ منطقه ای وارد کرده و هزینه های گزاف این جنگ ها و اسلحه و مهمات و خرید نیروی نظامی از سایر کشورها و تشکیل نیروهای شبه نظامی ونظامی(همانند تیپ فاطمیون که سلیمانی در 2015 برا ی جنگ درسوریه و یاری رساندن به دیکتاتوری چون بشارتعلیم و تشکیل داد) نیز از پول ملت ایران پرداخت می شوند. همچنین ادامه جنگ از راه ترورمخفی که عباس عبدی اصلاح طلب نیز اخیرا آنرا تشویق کرده است و قابل قبول میداند . وی در پاسخ به پیشنهاد روزنامه کیهان که حمله به حیفا را پاسخ مناسب ترور فخری زاده میداند، می نویسد پاسخ مناسب به این اقدام، حمله به حیفا نیست که پیشنهاد خالیبندانه و حتی احمقانهای است ( که از دید نگارنده نیز هم خالی بندی و هم احمقانه است چرا که بخاطر کشتن یک فرد، شهری را مورد حمله موشکی قرار نمی دهند)عبدی ادامه میدهد مگر اقدامات مشابه علیه اسراییل وجود نداشته است؟ چرا اسراییل پاسخ رسمی و آشکار به آنها نمیدهد؟ چون از نظر عرف سیاسی پذیرفتنی نیست!
مشاهده میشود که ادامه جنگ از راه ترور پیشنهاد هر دو جناح این نظام است هر دو جناح این نظام در ماهیت خود خشونت پرورو خشونت گسترند واصلاح طلبان امروزی که همان فانلانژهای خشونت کار ابتدای انقلاب هستند اما همواره بیاری جناح دیگرخشونت خود و ذهن ضد حقوق خود را همواره بپای انقلاب مردمی گذاشتند و میگذارند.
اگر این نظام در سطح ملت ایران و مردم جهان کوچکترین وجهه ای داشت ودر کارنامه خود به آتش کشیدن و سرکوب ملت خود را نداشت و در صحنه بین المللی محکوم به تروریسم دولتی و بر پایی آشوب و بمب گذاریهای متعدد نبود ، میتوانست از راه دادخواهی بین المللی بدنبال شکایت از این جنایت اقدام کند و افکار عمومی جهان را به محکومیت ترور های مخفی مشوق شود. اما مشاهده می کنیم که چون نظام ولایت فقیه فاقد هر نوع مشروعیت و وجاهتی است ،پیشنهادات هر دو جناحش یکی “حمله موشکی به شهر حیفا “ودیگری که نگران عرف سیاسی است ! ” انتقام از راه ترور مشابه” است.
مسئولیت سنگین ما ملت اما رها کردن وطن از دست ضحاکان خشونت طلبی است که هست و نیست وطنمان ایران را به حراج قدرتهای خارجی نهاده اند و کشور را بیایان کرده هر روزمان را بحران زده و قحطی زده کرده اند. به توانایی های خود بعنوان یک ملت ایمان بیاوریم به حقوق خود معرفت بیابیم وآن حقوق را خود عملی ساخته واز بار خشونت روزمره در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور با اراده خود بکاهیم.
jalehwafa@yahoo.de