گفتگوی مرتضی عبداللهی با ژاله وفا، از تلویزیون سپیده استقلال و آزادی
*مرتضی عبداللهی: قرار است که در چند روز آینده “انتخابات ریاست جمهوری” در ایران برگزار شود، موضع شما در رابطه با این “انتخابات” چیست؟
ژاله وفا: موضع من، موضع ای است که در مورد سایر “انتخابات” در نظام ولایت فقیه هم داشتم. موضع تحریم فعال است. چرا؟ شاید برای بینندگان مهم باشد که چرایی اش را بدانند. بزعم من، یک حق بزرگی که آن حق حاکمیت ملی است، از مردم ایران را که خود منهم بعنون یکی از آحاد ملت هستم، سلب شده است. از طریق صرف وجود نظام ولایت فقیه و یک مقامی مثل مقام ولایت فقیه که قدر قدرت هر نوع اختیار تام است. حکم حکومتی می تواند صادر کند، خود را فرای قانون می داند و هیچگونه مسئولیت هم در قبالش ندارد.
با یک همچنین مقامی در این سیستم سیاسی، حق حاکمیت ملی ایران سلب شده است. بنابراین برای بازگرداندن این حق حاکمیت به خود، در کشورهای دیگری که می روند رأی می دهند رأی دادن بخودی خود یک حق نیست، وسیله ای است برای ابراز حق حاکمیت. وقتی این حق حاکمیت ملی سلب شده، رأی دادن در چهارچوب نظامی که ناقض این حق است، محلی ندارد.
بعکس رأیی که در نظام سالم حق حاکمیت ملی داده می شود، رأیی است به خود نظام، و نماد اعتماد به نظام محسوب می شود.
امروز آقای خامنه ای کار تمامی کسانی را که معتقد به تحریم و یا تحریم فعال -که منجمله منهم هستم- هستند، راحت کرد. ایشان مشخص کردند در صحبتشان، گفت که هر نامزدی، نامزد نظام است و هر رأی به نامزدی، رأی به نظام است، رأی اعتماد به نظام است، و رأی به قبول داشتن ساز و کار “انتخابات” است. بنابراین هرکس که به این نظام اعتماد ندارد، هرکس که می داند که این “انتخابات”، انتصابات است، و آزادی در آن وجود ندارد، و در نبود حق حاکمیت خود، در این نظام رأی دادن به همان جملۀ آقای خامنه ای می شود که “رأی اعتماد به این نظام است”، نمی رود رأی بدهد و در تحریم فعال شرکت می کند.
چرا تحریم فعال؟ برای اینکه از دید من و بسیاری دیگری که به این تحریم فعال اعتقاد دارند، عمل تحریم، عملی است که در تاریخ ایران نقش داشته است. در فُرم های مختلف در نظام های استبدادی، مردم ایران وقتیکه دولت را ظلمه می دانستند، راه مقابله با آن -یکی از مؤثر ترین راه ها- را تحریم آن نظام در همۀ چند و چون زندگی خود می دانستند.
آن روز خالی گذاشتن خیابان ها حائر اهمیت است. برای اینکه این نظام با فیلم برداری نخواهد به جهان نشان بدهد که مردمی که رفته اند برای خرید، برای تفریح، اینها را جزو کسانی نشان دهد که رأی اعتماد به نظام دادند،. خالی گذاشتن خیابانها اولین قدم و شاید بتوان گفت ابتدایی ترین کاری است که می شود در راه فعال کردن این تحریم برداشت. ادامۀ فعالیت این تحریم گسترده است. جولانگاهش همۀ شئونات زندگی در بخش های محیط کار، محیط آموزش و پرورش، و محیط های فرهنگی و علمی، … است.
هر نوع عملکرد این نظام را، هر نوع تأیید این نظام را با خلاف آن عمل کردن، یعنی با میدان ندادن به اعمال ولایت این نظام، ما می توانیم تحریم کنیم، و به این ترتیب زمینۀ حیات این نظام را بگیریم.
امروز خوشبختانه، تظاهراتی که مردم در اصفهان کردند و شعارهایی که سر دادند، نوید بسیار عالی ای بود. نشان داده که جامعهٔ جوان ایران و آن جمعیت چند هزار نفری که رفته بودند، جنبش خود را فراموش نکرده اند و خودِ این نظام را مانع حق حاکمیت خود می دانند.
*مرتضی عبداللهی: خانم وفا، در این چند دقیقه ای که وقت باقی مانده، می خواستم با اجازۀ شما از منظر دیگری به این مطلب نگاه کنیم. برخی از هموطنان ما که می گویند می خواهند رأی بدهند -بویژه پس از اینکه آقای رفسنجانی وارد صحنۀ “انتخابات” شده بودند و البته هنوز هم ادامه دارد -، اذعان می کردند که می دانند که این “انتخابات” در واقع “انتخابات” نیست، اما بر این باور بودند که شاید یکی از این کاندیداها، یکی از این نامزدها -بویژه در مورد آقای رفسنجانی می گفتند و هنوز هم می گویند-، بتوانند تغییری در وضعیت اقتصادی ایجاد بکنند، در شرایط اقتصادی سختی که مردم در آن هستند. من می خواستم نظر شما را در این چند دقیقه ای که وقت داریم بدانم. آیا چنین امکانی وجود دارد یا نه؟
ژاله وفا: این ٨ کاندیدایی که به تعبیر درست آقای بنی صدر یک سر است که با ٨ چهره خود را نشان می دهد، در مناظرات “انتخاباتی” که داشتند، ٤ نفرشان اصلاً اظهار نظری در زمینۀ اقتصاد نکردند. از آن چند نفر دیگر هم، یکی آقای غرضی است که عنوان کرده تورم را می خواهد به صفر برساند. یا آقای جلیلی معتقد است با “راه کار اصلی برنامه” ای که دارد -گرچه هیچگونه برنامۀ مدوّن خصوصاً اقتصادی از طرف هیچکدام از اینها ارائه نشده، حتی از طرف آقای رفسنجانی هم هیچگونه برنامۀ اقتصادی مدونی ارائه نشده است. همه در دقیقۀ ٩٠ در این حول و حوش “انتخابات”، هر یک شعاری را می دهد که در صحنۀ عمل با پیش زمینه هایی که دارد، اصلاً عملی نیست -، می خواهد ظرفیت نرم افزاری – سخت افزاری کشور را افزایش بدهد. حالا با همین یک جمله چگونه می شود مسائل اقتصادی و معضلاتی را که خود این نظام ساخته را حل کرد، امری است که آن بخشی از مردم که واقعاً گمان می کنند یکی از اینها، یا اگر آقای رفسنجانی می آمد، توانا بود که این معضلات را حل کند، [باید پاسخ دهند].
من خدمتشان عرض می کنم که شعار دادن اینکه تولید ملی را ما تقویت می کنیم، یا جلوگیری از رانت خواری می کنیم، یا تورم کاهش پیدا خواهد کرد موقعی که ما سر کار بیاییم، یا بی کاری را ما کم خواهیم کرد و اشتغال زایی خواهیم کرد، اینها همه در حدّ شعار بیانش امکان دارد. چرا از دید من عملی نیست؟ اگر تولید ملی و رشد آن بخواهد محور سیاست گذاری اقتصادی بشود، نیازمند یک تغییرات ساختاری است. به چه قصدی؟ به قصد اینکه نظام اجتماعی و اقتصادی باز بشود. چگونه یک نظام اقتصادی باز می شود که بتواند از عهدۀ این بر بیاید که تورم را کم کند، اشتغال زایی بکند، بیکاری را کم کند، و واقعاً تولید، محور اقتصاد بشود؟ موقعیکه نیروهای محرکۀ جامعه بتوانند فعال بشوند.
این نیروهای محرکه در بخش اقتصاد چه هستند؟ مهمترین آنها، انسان است، همان نسل جوان است که مهمترین نیروی محرکه ای است که در اقتصاد نقش دارد، و سرمایه.
این نیروهای محرکه چه وقت می توانند فعال بشوند؟ نیروی محرکه موقعی می تواند فعال بشود که از حقوق برخوردار بشود. یک جوان ایرانی که نیروی محرکۀ اقتصاد ایران بحساب می آید، چون خودش سازندۀ سایر نیروهای محرکه است، باید ابتدا از حقوق ذاتی خودش بخوردار باشد. سایر قوانین موضوعه، اعم از قوانین کار، قوانین حاکم بر آموزش و پرورش، قوانین در همۀ عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، همه باید تابعی از آن حقوق ذاتی باشند. یعنی چه؟ یعنی انسان ایرانی باید از حق آزادی و استقلال خودش و امکانات رشد بخوردار بشود. اینرا شما در نظر بگیرید و مقایسه کنید با محدوده های محصور نظام حاکم.
اما مسألۀ دیگر این است که باید امنیت برقرار باشد. سرمایه را اگر بعنوان نیروی محرکۀ دوم بخواهیم حساب کنیم، بخواهد بکار بیفتد، نبازمند امنیت اقتصادی، امنیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی است، و تبعیض باید از جامعه رخت بر بکند. این نظام ولایت فقیه، اساس و بُن مایه و خمیرمایه اش از تبعیض و رانت و ایجاد عدم امنیت اقتصادی و امنیت سیاسی و قضائی و بحران سازی است. در یک چنین نظامی که خشونت زائی، سرکوب، ایجاد رانت یا رانت خواری، قاچاق، فساد اقتصادی، صد در صد نبودن امنیت قضائی و امثالهم، کار روزمرۀ بحرانسازی است، چشم امید داشتن به اینکه بحران را نظامی که خود سازنده اش است از بین ببرد، بیخود است و محل ندارد و یک سرابی بیشتر نیست.
آقای رفسنجانی را فراموش نکنیم، حالا ایشان در واقع دیگر موضوع نیست، ولی از کسانی بود که در دورۀ ٨ ساله اش، تورم ایران به ۵۰ در صد رسید و بزرگترین بدهی های خارجی در دورۀ آقای رفسنجانی ایجاد شد. آقای رفسنجانی یا حتی ٨ نفرِ جلیلی و غرضی و روحانی و بقیه، وقتی که ملتزم به نظام ولایت فقیه باید باشند -اگر بخواهند نامزد به “انتخابات” و در واقع انتصابات بشوند-، در چهارچوبه و محدودۀ این نظامی که در رأس اش یک انسان بی کفایتی مثل آقای خامنه ای است که می خواهد سیاست گذاری خارجی، داخلی، اقتصادی را رهبری بکند، آیا امکان فراهم آورن زمینه های اقتصاد تولید محور را دارند؟ به زعم من ندارند. بنابراین سرابی بیشتر نیست. جوان ایرانی، باید به توانایی خودش باور داشته باشد، در صدد ایجاد یک نظام مردم سالار و حقوقمدار باشد، که در سایۀ یک نظام حقوق مدار که واقعاً منتخبین واقعی و نه صوری مردم ایران هستند، آنجا امکان این باز شدن فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و حلِّ بحران ها هست. نظام بحران ساز -چون نیاز به بحران دارد-، هیچگاه نمی توان حلّال بحران باشد.
*مرتضی عبداللهی: خانم وفا،خیلی سپاسگزارم. ضمن اینکه یکی از مشکلات بزرگ اقتصادی جامعۀ ما همین مسألۀ رانت است، و همۀ این آقایان، تک به تک، حتی از نظر سیاسی، محصول همین رانت خواری در ایران هستند. …