مراجعه به خارجی همواره کودتا، استبداد، وابستگی ودر سالهای اخیرجنگ به دنبال داشته است.تجربه تاریخ ایران دربرابردیدگان مردم است.
از180سال پیش تا کنون مردم شاهد دخالت مستمر عنصرخارجی در امورداخلی میهن و ایجاد فاجعه های دنباله دار بوده اند. ایرانیان خاطره تلخ دخالت مستقیم دودولت روس وانگلیس درعصرقاجارکه به تاراج سرمایه های ملی وجدا شدن بخشهایی ازمیهن منجرشد را از یاد نبرده اند.ایرانیان مراجعه به خارجی برای کودتای1299واستبداد رضاخانی وهمچنین مراجعه محمد رضاشاه و بخشی از روحانیت برای انجام کودتای 28 مرداد را بیاد دارند.همچنین مراجعه آقایان بهشتی،رفسنجانی،خامنه ای و خمینی به دستگاه ریگان ( در ماجرای مفتضح ایران گیت و اکتبر سورپرایز )برای کودتا علیه انقلاب ایران در خرداد 1360 وبرقراری استبداد نظام ولایت فقیه رافراموش نکرده اند. مراجعه های سریالی،دخالتها وکودتاها جز ویرانی ملک وملت چیزی ببار نیاورده است.
از یکی دو دهه قبل تا کنون برخی ازفعالین و گروههای سیاسی به سیاق تشنگان قدرت عصر قاجار، پهلوی و حزب جمهوری اسلامی خمینی ازاربابان قدرت تقاضا می کنند که به مام وطن دست درازی کند تا آنها را برقدرت بنشاند و ارباب قدرت نیز تا در این رهگذر هردو یعنی ارباب ودست نشانده کام دل برآرند. اما نمی دانند دوره قجری وپهلوی گذشته ودوره ریگانیسم وخمینیسم هم در حال گذر است. درنتیجه خط استبداد و وابستگی رنگ باخته است.
مردم هشیار ایران بعد از180سال مبارز با هشیاری بارها به خط استبداد ووابستگی “نه” گفته اند و برخط استقلال وآزادی،که راه رشد وشکوفائی ایراناست، همواره “آری” گفته اند. پس چه بهتر(دعوت کنندگان به تجاوزبه ایران)عرض خود نبرند وزحمت ایرانیان را نیفزایند.
اما براستی:
دعوت از بوش و ترامپ وتیلرسون به دخالت در ایران به چه معنی است؟ به معنی دچارسرنوشت عراق وسوریه شدن ایران نیست؟ ازچه زمان تا کنون کشوری با تجاوزِقدرتِ خارجی به دموکراسی رسیده است که اکنون نوبت ایران وایرانی باشد؟
“تحریمهای هوشمندانه” کودکان عراق را به سینه قبرستان فرستاد! و”دخالت مسالمت جویانه” قدرتهای خارجی که امضا کنندگان بیاینه پشت آن تعویض قدرت را به نفع خود خواستار شده اند ،را در سوریه ولیبی وافغانستان می بینیم وشاهدیم که برای مردم آن کشورها چه فاجعه ای ببار آورده است…
از تاریخ اساطیری تا کنون هرگاه درایران قدرت خارجی(ضحاک) همه کاره شده است، مغزجوانان ایران نیز خوراک اوگشته است . تجربه قاجارها،پهلویها و ولایت فقیه در برابردیدگان قدرت طلبان است.
اما رویکرد به قدرت، تشنگانِ قدرت را از دیدن واقعیات باز می دارد.قدرت طلبان حقوق انسان را نه می بینند ونه مراعات می کنند. در واقع حقوق مردم وحقوق ملی را نقض میکنند وچون پایگاه مردمی ندارند ونیز پایگاه مردمی را هم باور ندارند.تنها مستمسک آنها قدرتهای خارجی می شوند. از آنجا که هدف وسیله را هیچگاه توجیه نمیکند صرف وسیله انتخابی آنها یعنی مراجعه به قدرتهای خارجی هدف واقعی آنها که همانا تصرف تخت وتاج است را آشکار و هویدا می سازد. از این روست که این جماعت قدرتمحورهمانند همه زورمداران بدون اینکه از مردم مجوز و نمایندگی داشته باشند، خودسرانه “اززبان مردم” به دریوزگی ارباب قدرت می روند. از زبان مردم قولها میدهند. مگر استبدادحاکم و نظام ولایت فقیه برای بر قدرت ماندن در باج دادن به بیگانگان ازشرق وغرب گرفته تا تاراج ثروت ملی وطبیعی کشورغیر از این می کند؟
روی آورندگان به قدرت خارجي با اين عمل به دو ناتواني اعتراف كرده اند : اول ناتواني ملت بزرگ ايران و دوم ناتواني “خود ” ، حال پرسش اساسياينست كه كسانيكه به راهبرد اينها اميدوارند بر كدام توانايي دخيل بستهاند؟ آيا نقشي كه اينها براي خود تعريف كرده اند چیزی جز ابزاري در خدمتمنافع قدرت خارجي میتواند باشد؟ چه تفاوتي هست بين همه آنهایی که رویکرد به خارجی دارند با آنهايي كه براي حفظ قدرت خود خدمتگزار روسهاشده، از یک سوپايگاه نظامي كشور را در اختيار آنها گذاشته، واز دیگرسوامتیاز بهره برداری از منابع نفت وگاز و دیگر سرمایه های ملی رابه قدرتهای خارجی واگذار می کنند؟
آیا نادیده گرفتن مردم وخواسته های آنان در حفظ حقوق شهروندی وحقوق ملی و حق حاکمیت خود مصداق خودسری نیست؟ عملی ضد دموکراتیک نیست؟ به استبدادهای خشن سر بازنمی کند؟ آیا نادیده گرفتن حق حاکمیت ملی ویرانگری وویرانسازی نیست؟ آری ویرانگری انسانیت وایرانیت است. ایران را به کام آدمخواران انداختن است.
ما جمعی از پیروان خط آزادی واستقلال ایران ،همچون دیده بانانی هشیارخود را مسئول موضع گیری و افشای خط وابستگی و استبداد می دانیم.
ایرانیان میدانداری آقاخان نوری،مهد علیا،سید ضاءوشیخ فضل لله، ناصرالدین شاه،محمدعلیشاه،رضا ومحمدرضا شاه، ونظام ولایت فقیه را تجربه کرده اند، که چگونه در جهت تثبیت قدرت خود به اجنبی مراجعه کردند. در برابراین جریان سراسر وابسته که به خط استبداد ووابستگی وانحطاط معروف است، جریان فراهانی وامیرکبیر وسیدجمال وستارخان وباقر خان ومدرس ومصدق وطالقانی وبنی صدرو … درهمراهی با مردم قرار دارد که به خط استقلال وآزادی ایران وایرانی متکی ومعروف است.خطی که ریشه در تاریخ ایران دارد.در این برهه از تاریخ دریغ است که ایران بدست قدرت پرستان داخلی وخارجی ویران گردد.در بزنگاههای ایران فروشی، هر ایرانی رستمی است، که برای احقاق حقوق انسانی، حقوق شهروندی وحقوق ملی بپا می خیزد واز کیان ایران وایرانیان دفاع میکند.
تير ماه ١٣٩٦
آدرس الكترونيكي دبيرخانه
esteghlal.azadi1396@gmail.com
امضا کنندگان :
آرش حقشناس
اميد كشوري
توران پارسا
جمال پاكنژاد
جهانگير گلزار
حسين جواد زاده
حميد رفيع
حنيف يزداني
ژاله وفا
شهاب جم
علي صدارت
قاسم موسوی
محمود دلخواسته
مرتضي عبداللهي
منصور رحيميان
مهران مصطفوي