انقلاب اسلامی در هجرت: هزاران کارگر پیمانکاری و پروژه ای صنعت نفت، گاز و پتروشیمی شاغل در ۶۶ شرکت در ٨ استان ایران از روز ۲۹ خرداد اعتصاب کردند.
در واقع کارکنان پیمانی صنعت نفت، درست از فردای انتصابات خرداد ۱۴۰۰، در پهنۀ “اعتصاب ۱۴۰۰” با شعار “از حق خود نخواهيم گذشت”، در سراسر ایران دست به اعتصابات زدند و محل کار خود را ترک کردند. در پی آن اعتصابات گستردۀ کارگران پیمانکاری در بخش های مختلف صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران، کارکنان رسمی وزارت نفت نیز اعلام کردند که در روز ۹ تیر به اعتراضات می پیوندند. برای مثال، اواخر خرداد ماه، کارکنان شرکت پایانه های نفتی ایران، بعنوان اعتراض، مانع سوخت گیری یک نفتکش در جزیرۀ خارک شدند.
در بیانیۀ شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی صنعت نفت، تصریح شده است: “خواست محوری ما کارگران نفت، چه رسمی، و چه غیررسمی، افزایش دستمزدها است. دیگر ما کارگران، فقر، بی تأمینی، تبعیض و نابرابری و محرومیت از اولیه ترین حقوق انسانی مان را برنمی تابیم. همانطور که اعلام کرده ایم با توجه به گرانی سرسام آورِ اجناس، دستمزد هیچ کارگری، امروز، نباید از ١٢ میلیون تومان کمتر باشد”.
این اعتصاب سراسری که از سوی “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” هماهنگ و راه اندازی شده است، از حمایت های سندیکاها و تشکل های کارگری و صنفی در داخل و خارج از ایران برخوردار شده است.
این اعتصابات در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد، طولانی بودن ساعات کار و شرایط سخت زندگی کارگران ایران در سایۀ رژیم ولایت مطلقه فقیه صورت می گیرد.
تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی در روز سه شنبه، اول تیر، نشان می دهند که اعتصابات، مراکز صنعتی، نفتی و گازی تهران، اصفهان، آبادان، کنگان، بهبهان و بوشهر را در برگرفته و حجم و دامنۀ آن بی سابقه است.
کارگرانِ ایران در این حرکت اعتصابیِ دسته جمعی، با در دست گرفتن پلاکاردهایی، با شعارهایی چون “از حق خود نمی گذریم”، “سوگ نفت” و “سقف حقوق در مناطق عملیاتی مخالف عدالت است”، خواسته های خود را مطرح کردند.
❋ فهرست مراکز اصلی و اولیۀ “اعتصاب ۱۴۰۰”:
۱- کارگران پیمانی پتروشیمی گچساران،
۲- پالایشگاه بیدبلند بهبهان فاز ۲ پیمانکاری شالوده شایان،
۳- عمران صنعت فاز ۱۴،
۴- پتروشیمی بوشهر، اکسیر صنعت فاز ۱۴،
۵- شرکت های نفت و گاز پارس جنوبی، میدان گازی،
۶- شرکت سینا صنعت احمدپور در واحد ASU،
۷- کارگران شرکت پتروشیمی «صدف»
۸- شرکت نفت خشت و کنار تخته
۹- پالایشگاه آدیش جنوبی کنگان مخازن کروی و استوانه ای پیمانکاری کرمی و شرکت راژان
۱۰- شرکت پتروشیمی «جهان پارس»
۱۱- شرکت ساتراپ صنعت پارس جنوبی
۱۲- کارگران شرکت سینا پالایش قشم
۱۳- شرکت توانمند فاز ۲۲ و ۲۴
۱۴- کارگران اورهال پالایشگاه نفت تهران
۱۵- فرجود در سایت ۱ بوشهر
۱۶- کارگران پالایشگاه آدیش جنوبی
۱۷- پارس فنل کار و کلیه نیروهای پتروشیمی پارس فنل شرکت سینا صنعت در عسلویه
۱۸- سایت ۱ پتروشیمی بوشهر پیمانکاری صمصام صنعت
۱۹- کارگران پالایشگاه تندگویان
۲۰- کارگران پتروشیمی دنا
۲۱- کارگران شرکت جهان پارس
۲۲- کارگران پیمانی شرکت پایندان در فاز ۱۴ عسلویه
۲۳- کارگران فاز ۱۳ شرکت لیدوما
۲۴- کارگران فاز ۱۳ (فاز اختر) پارس جنوبی
۲۵- کارگران جوشکار مخازن کروی پتروشیمی بوشهر
۲۶- ماشین سازی اراک
۲۷- پروژه ای شرکت فراب در نیروگاه بیدخون
۲۸- تمامی کارگران رسمی و غیر رسمی فازهای ۱۱، ۱۲، ۱۳ و ۱۴ و کارگران پیمانی باقی فازهای ۲۴ گانه عسلویه
۲۹- پالایشگاه آبادن ۱ تیر ۱۴۰۰
۳۰- کارگران فاز ۱۳ کنگان
۳۱- کارگران پالایشگاه بیدخون
۳۲- کارگران پروژهای شرکت ایجیسی پالایشگاه آبادان
۳۳- کارگران پیمانکاری حاجی پور
۳۴- کارگران شرکت مخازن نفت قشم
۳۵- عملیات دریایی شرکت پایانههای نفتی ایران، خارک
۳۶- سیمان سپاهان اصفهان زیر مجموعه هلدینگ
۳۷- شرکت ای جی سی شاغل، پالایشگاه آبادان فاز ۲
۳۸- شرکت برق و ابزار دقیق ILD واقع در سایت بندر تنبک
۵۹- اعتصاب بخشهای دیگری از کارگران پیمانکاری جهان پارس ایلام
۶۰- اعتصاب کارگران شرکت پیشرو صنعت در پتروپالایش آدیش
۶۱- اعتصاب کارگران شرکت ODCC پالایشگاه نفت اصفهان
اعتصاب کارگران پیمانکاری و پروژهای نفت، دومین مورد از اعتراض گسترده آنان در کمتر از یک سال گذشته است.
❋ اعلام پیوست و یا حمایت سایر صنف ها به “اعتصاب ۱۴۰۰”:
اعتصاب کارگران پیمانکاری، پروژه ای و روزمزدِ صنعت نفت، گاز و پتروشیمیِ روز جمعه چهارم تیر ۱۴۰۰، با پیوستن گروه های دیگری از کارگران جنوب کشور به آن، گسترش یافت.
بر اساس گزارش ها و نیز فیلم هایی که در شبکه های اجتماعی انتشار یافته است، کارگران پیمانکاری و پروژه ای پترو پالایش کنگان، اورهال ۱۵ و ۱۶ در پارس جنوبی، رادیو گراف نیروگاه بید خون و تلمبه خانۀ شمارۀ ۵ بندرعباس در روز جمعه به اعتصاب کارگران نفت پیوستند.
تاکنون کارگران شماری از شرکت ها، پالایشگاه ها در دستکم ٧ استانِ خوزستان، بوشهر، هرمزگان، تهران، اصفهان، آذربایجان غربی و کرمان، در این اعتصاب شرکت کرده اند. کارگران فاز ۲ پالایشگاه گاز بید بلندِ بهبهان هم به همراه کارگران پیمانکاری شرکت او دی سی سی پالایشگاه نفت اصفهان، در روز شنبه وارد اعتصاب شدند.
اعتصابات هفتۀ گذشته، با پیوستن کارکنان رسمی پالایشگاه آبادان و کارگران مستمر فاز ۹ و ۱۰ پارس جنوبی و پالایشگاه تهران به آن، اوج گرفت. گزارش های مختلف از اخراج ۷۰۰ کارگر معترض پالایشگاه تهران حکایت دارد، اگرچه مقامات این پالایشگاه آن را رد کرده و مدعی اخراج تنها ۳۵ کارگر شده اند.
همچنین، دامنۀ اعتصابات کارگری، در روز شنبه ۶ تیر ماه ۱۴۰۰، به حوزه هایِ خودرو سازی و نیروگاه ها، کشیده شد. در ۱۰ تیر ماه۱۴۰۰، اتحادیۀ تشکل های کامیون داران و رانندگان سراسر ایران نیز اعلام همبستگی کرده و طی بیانیه ای اعلام داشتند:
این اعتصاب در ادامۀ سلسله اعتراضات اقشار زحمتکش جامعه صورت گرفته و علیه فساد سیستماتیک و چپاول و به هدر دادن سرمایه های عمومی کشور و فقر و تورم و بیکاری ناشی از آن، است. ما رانندگان حمل و نقل جاده، ضمن حمایت از تمامی خواسته های بر حق کارگران پیمانی، از کارگران رسمی نیز درخواست مشارکت در این اعتصاب را داریم، چرا که همگی یک درد مشترک دارند و همینجا نیز اعلام می کنیم، در راستای حمایت از این حرکت اعتراضی، اگر به مطالبات این کارگران شریف و زحمتکش رسیدگی نشود و خواسته های بر حق آنها برآورده نگردد، ما رانندگان نیز در سراسر کشور به این اعتصاب، خواهیم پیوست.
همچنین کارگران شرکت دیار خودرو در اعتراض به عدم دریافت دستمزد خود، طی ۳ ماه گذشته، در این روز به همراه پرسنل پیمانکاری نیروگاه رامین اهواز، دست به اعتصاب زدند.
در چهارم تیر ۱۴۰۰، كارگران صنايع فولاد در شهرها و استان های مختلف، از جمله شركت فولاد كرمان به اعتصابات سراسری كارگران پيوستند.
علاوه بر این، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، اتحادیۀ آزاد کارگران ایران، شورای بازنشستگان ایران، گروه اتحاد بازنشستگان، دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان و جمعی از آموزگاران شاغل و بازنشسته، با صدور بیانیه ای از اعتصاب کارکنان پیمانی وزارت نفت، حمایت کردند.
پیوستن کارگران سایر صنف ها و نیز اعلام حمایت سایر صنف ها از مطالبات و خواسته های آنان ادامه دارد …
جالب توجه اینکه، هنوز تا تاریخ نگارش این نوشته که بیش از ۱۰ روز از اعتصابات سراسری می گذرد ، مقامات رسمی وزارت نفت، واکنشی به این اعتصابات گسترده، نشان نداده و در وبسایت های رسمی این وزارتخانه، از جمله وب سایت هایِ وزارت نفت، شرکت ملی نفت ایران و خبرگزاری شانا– وابسته به وزارت نفت-، هیچ خبری دربارۀ اعتصابات و خواسته های کارگران، درج نشده است. مجلس شورای اسلامیِ رژیم اعلام کرده که جلسه ای با مقامات وزارت نفت برای حل مشكل کارگران داشته است، اما وزارت نفت می گويد، اعتصابات به ما ربطی ندارد و مشكل بايد از طرف شركت های پيمانكاری، حل شود.
❋ مطالبات کارگران اعتصاب کننده:
مطالبات محوری این اعتراضات، “افزایش دستمزد و پرداخت حقوق معوقه”، “حذف شرکت های پیمانکاری واسط”، “امنیت شغلی در محیط کار”، و اجرایی شدن قانون “بیست- ده” برای کارکنان پیمانی است.
کارگران پیمانیِ صنعت نفت که استخدام رسمی این صنعت نیستند و به صورت قراردادی از سوی شرکت های پیمانکاری در پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی کشور فعال می شوند، حقوق و مزایای شغلی کمتری دریافت کرده، در حالی که میزان کار آنها در ماه، بیش از کارکنان رسمی است.
به گزارش فعالان کارگری، حقوق کارگران شاغل در شرکت های پیمانکاری صنعت نفت، حداکثر ۴ میلیون تومان است و با وجود حوادث زیادی که در کمین آنهاست، تحت پوشش بیمه درمانی هم نیستند. این کارگران، غالباً ناچارند در شیفت های طولانی ۱۲ ساعته و در شرایط دشوار، کار کنند. غالب کارکنان پروژه های نفتی به صورت اقماری مشغول به کار هستند، اما در شرایطی که کارکنان رسمی به ازای هر ۲۰ روز کار، ۱۰ روز مرخصی دارند، کارکنان پیمانی باید ۲۴ روز کار کنند تا ۶ روز مرخصی داشته باشند. آنها شرایط درآمد و شغل خود را تبعیض آمیز می دانند.
به طور خلاصه و بر مبنای مفاد بیانیۀ کارگران، می توان خواستۀ معترضان در صنعت نفت را اینگونه خلاصه کرد:
● مزد هیچ کارگر شاغل در نفت، نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد و باید فوراً سطح دستمزدها افزایش یابند. همچنین به نسبتی که قیمت اجناس افزایش می یابند، سطح مزد کارگران نیز بالا رود. بعلاوه، سایر سطوح مزدی کارگران باید بر اساس توافق با نمایندگان منتخب کارگران، به تأیید برسد.
● با توجه به اینکه تعویق پرداخت دستمزدها، جرم آشکار است، دستمزد ها باید هر ماه به موقع پرداخت شوند.
● کارگران به کار موقت و پیمانی معترض بوده و خواستار کوتاه شدن دست پیمانکاران و داشتن امنیت شغلی و دائمی شدن قراردادهای کاری هستند.
● اخراج کارگر، ممنوع شود.
● قوانین مناطق ویژۀ اقتصادی، حصاری بین کارگران پیمانی و بخش های دیگر کارگری در سطح جامعه است. بر اساس آن قوانین، کارفرمایان دست شان برای هرگونه تعرضی به زندگی و معیشت کارگران پیمانی در آن مناطق، باز گذاشته شده که باید فوراً لغو شوند.
● گارگران خواستار ایمن شدن محیط کارشان هستند. محیط های کار، مثل یک بمب انفجاری است، حریق های مهیب، سقوط از ارتفاع، آلودگی های صوتی در اثر انفجار مواد نفتی، استشمام مواد سمی و شیمیایی در کنار غیر استانداری بودن وضع بهداشت و وضع درمانگاه ها، دارد هر روز از کارگران قربانی می گیرد
محورهای اصلی مطالبات کارگران نفت، از جمله برقراری روزهای کار و استراحت (۲۰ روز کار، ۱۰ روز مرخصی درماه در شرکت های پروژه ای)، دریافت حقوق و مزایا بدون تأخیر و حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری است.
علاوه بر آن کارگران از شرایط ایمنی و بهداشتی خود، مخصوصاً در زمان شیوع کرونا، انتقاد دارند و می گویند در خوابگاه های کارگری بدون رعایت فاصلۀ اجتماعی، مجبور به زیستن هستند
پرداخت به موقع دستمزدها و افزايش آن تا ١٢ ميليون تومان در ماه به دلیل گرانی و تورم، كوتاه شدن دست پيمانكاران واسط، پرداخت حقوق معوقه در یک سال گذشته، قوانينِ به گفتۀ كارگران برده داری كه زمينۀ اخراج آسان كارگران را فراهم می كند، بيمه، و افزايش مرخصی ها، عمدۀ مطالبات كارگرانِ اعتصاب كننده در صنايع مختلف است.
كارگران می گويند، گرانی و تورم، گذران زندگی را بر آنان سخت كرده و از تأمين مايحتاج اوليه برای خود و خانواده هايشان، ناتوان شده اند.
کارگران پیمانکاری عسلویه که یکی از کانون های اعتصاب ها بوده، به شرایط نامناسب شغلی اعتراض دارند. آنها خواسته اند که پیمانکاران از تمام شرکت های نفتی حذف شوند و قانون “کار یکسان- مزد یکسان” در تمام پالایشگاه ها، پتروشیمی ها و صنایع نفت و گاز، اجرایی شود.
بر اساس گزارش هایی که برخی کارگران منتشر کرده اند، کارگران اعتصاب کننده با برگۀ تصفیه حساب یا همان اخراج، مواجه شده اند.
در یکی از فیلم هایی که از اعتصابات در فضای مجازی منتشر شده، یک کارگر رو به دوربین می گوید: “ما به حقوق هایمان اعتراض کردیم، اما به جایش برگۀ تسویه دست ما دادند که ما را اخراج کنند. یکی از دولت و مردم بیاید از ما حمایت کند”. همچنین فیلمی منتشر شده که در آن یکی از کارگران پالایشگاه اصفهان می گوید، همکارانش “در حال جمع کردن وسایل” هستند که از پالایشگاه خارج شوند”.
❋ تاریخچه اعتصابات در دوران رژیم پهلوی و رژیم ولایت فقیه و پیام صنفی و سیاسی آنها:
انقلاب اسلامی در هجرت: تحریم گستردۀ رژِیم ولایت مطلقۀ فقیه، توسط مردم ایران در رأی گیری انتصاب “ریاست جمهوری ” ۱۴۰۰، از یکسو، و ادامۀ اعتراضات و اعتصابات، از جمله اعتصاب کارکنان صنعت نفت، نشان می دهد که مردم دیگر راه حلِ مشکلات خود را در درون رژیم و جناحین اش جستجو نمی کنند و خود را برای آینده ای که خود سازندۀ آن هستند، آماده می کنند.
این اعتصابات ظاهراً با خواسته های صنفی، برنامه ریزی و پیش برده می شوند، اما برگزاری آنها درست از فردای روز انتصابات رژیم ولایت فقیه، پیامی بس مهم و روشن دارد: انتصابات نمایشی رژیمی از سوی بخش اعظم کارگران– این نیروهای محرکه ایران، که در واقع چرخۀ تولید کشور را در دست دارند- تحریم شد که از حل مسائلی که خود برای آنها (اعم از تورم، تعویق حقوق، گرانی، بیکاری، فقر، عدم امنیت شغلی و جانی، قوانین کار غیر عادلانه، و …) بوجود آورده، عاجز است. این بخش عظیم کارگری از رژیم ولایت فقیه، نا امیدند و آنرا در عدم احقاق حقوق خود، مقصر دانسته و به چالش کشیده، و برای کسب حقوق صنفی و اقتصادی خود، مصمم هستند.
شایان ذکر است که از قرن نوزدهم و پس از انقلاب صنعتی، اعتصاب کارگران که فرم و شکلی از اشکال گوناگون مقاومت مدنی بوده و در قبال تضییع حقوق کارگران، شکل می گرفت، در سراسر جهان گسترش یافت. کارگران با دست کشیدن از کار و وقفه در کارِ تولید و توزیعِ کالا و خدمات، کارفرماها را به چالش کشیده و در بسیاری موارد با حمایت جامعه روبرو شدند. بطور کلی، اعتصابات کارگری، نتایج بسیاری برای کارگران و پیشبرد مبارزه در راستای احقاق حقوق داشته است. اعتصابات حتی با بیان خواسته های صنفی، حاوی پیام های سیاسی به کلیت رژیم ها نیز بوده و یک نوع تمرین ایستادگی بدون خشونت در برابر قدرت و به چالش کشیدن آنها، می باشد. این نوع مبارزه از آن رو موفقیت را بهمراه دارد که در راستای حقوق اساسی و انسانی، است.
در قرن معاصر، در دورۀ رضا پهلوی و پسرش محمد رضا پهلوی، کارگران صنف های مختلف، خصوصاً صنعت نفت، دست به اعتصابات متعدد زدند. اعتصاباتی که بالاخره، کمر رژیم پهلوی را شکست.
در هشتمین دورۀ مجلس شورای ملی، قانون منع تشکیل و فعالیت سندیکاها و اتحادیه های کارگری تصویب شد. و بدنبال آن، فعالان کارگری و سندیکایی به شدت سرکوب شدند.
اعتصاب کارکنان پالایشگاه نفت در اردیبهشت سال ۱۳۰۸، در دورۀ رضا پهلوی، از جمله اعتصاباتی بود که تعداد زیادی از کارگران– حدود ۹ هزار کارگر-، در آن شرکت کردند. رضا پهلوی با اخراج کردن ۵ هزار کارگر و روانۀ زندان کردنِ ۲۰۰ کارگر و اعمالِ ضرب و شتم بر ۱۵۰ کارگر، آن اعتصاب را به شدت سرکوب کرد.
در سال ۱۳۲۰ و بدنبالِ حملۀ متفقین و تبعید رضا پهلوی، توسط انگلستان به جزیرۀ موریس، فعالیت تشکل های کارگری آزاد شد، و برخورد سیاسی با کارگران تا هنگام اعتصاب کارگران نفت جنوب در سال ۱۳۲۵، کمی کاهش یافت. در سال ۱۳۲۱، اعتصاب کارگران ساختمان آغاز شد و در سال ۱۳۲۳ نیز، کارگران شهرداری تهران، اعتصاب کردند. اما بزرگترین و موفق ترین اعتصاب پس از سقوط رضا پهلوی در تیر ماه سال ۱۳۲۵ و در صنعت نفت شکل گرفت و هزار کارگر نفت آبادان دست به اعتصاب زدند. آن اعتصاب دارای خواست های سیاسی و صنفی بوده و در تاریخ جنبش کارگری ایران بی سابقه بود. ۴۷ نفر از کارگران، توسط مأموران دولتی کشته و ۱۷۳ نفر زخمی شدند. آن اعتصاب با وعده های حکومت وقت احمد قوام، مبنی بر رسیدگی به خواسته های کارگران، پایان یافت. با رشد و گسترش اتحادیه های کارگری، حکومت وقت، به شدت و با سرعت به فکر سرکوب اتحادیه های کارگری افتاد. اتحادیه های شهرهای خوزستان، اصفهان، گیلان و مازندران که بیشترین تعداد کارگران را در خود جای داده بودند، در وهلۀ اول مورد هجوم قرار گرفته و ۱۵۰ نفر از رهبران اعتصاب، دستگیر شدند. کارگران ایرانی شرکت نفت (پالایشگاه آبادان) که از جوانان بومی آبادان و غیربومی بودند، نسبت به تبعیض هایی که انگلیسی ها بین آنها و کارگران خارجی (انگلیسی، هندی و…) قائل می شدند، اعتراض داشتند. مهمترین اعتراض کارگران ایرانی شرکت نفت به تفاوت بسیار زیاد حقوق و مزایایی بود که کارگران خارجی نسبت به آنها دریافت می کردند، اما حکومت وقت وارد مذاکره شده و قول هایی برای بهبود شرایط زندگی کارگران پالایشگاه آبادان داد. بعد از آن اعتصاب، شرکت نفت طرح های متعددی را برای خانه سازی و اسکان کارگران در محله های “بریم میانه” و “سه گوش بریم”، در دستورِ کار قرار داد.
از دیگر اعتصاب های موفق دوران پهلوی دوم، اعتصاب کارگران بندر شاهپور بود که در سال ۱۳۳۷ صورت گرفت که طی آن، کارگران، کارفرماها را وادار کردند که ٢٠ ریال بر حقوق آنها بیفزایند. اعتصاب آنها به قدری موفقیت آمیز و یکپارچه بود که کشتی ها برای مدتی نتوانستند بار خود را تخلیه کنند.
در سال ۱۳۴۳ نیز، ۱۶ هزار رانندۀ تاکسی در تهران اعتصاب کردند. آن اعتصاب، در واکنش به تصمیم حکومت وقت حسنعلی منصور، مبنی بر افزایش قیمت سوخت صورت گرفت. مردم که می دانستند، افزایش قیمت بنزین، افزایش تمام کالاها را در پی خواهد داشت، تصمیم گرفتند با اعتصابیون همراهی کنند.
اما یکی از بزرگترین اعتصابات کارگری در ایران، در ۵۰ سال اخیر، اعتصاب کارگران نفت در سال ۱۳۵۷ بود. اعتصابی که به قولی، کمرِ رژیم محمد رضا پهلوی را شکست و یکی از عوامل اصلی سرنگونی رژیم سلطنتی برشمرده می شود. در روز شنبه ۵ مهر ۵۷ (۲۵ سپتامبر) کارگران روزمزدِ تمامِ تأسیسات تولیدی خوزستان و همچنین پایانۀ بارگیری خارک، دست از کار کشیدند. بر اساس گفتۀ نمایندۀ شرکت در تهران، اعتصاب با حدود ۵۰ تا۶۰ درصد کارگران روزمزد شروع شده و روز بعد به سطح صد درصد بالغ شد. نمایندگان وزارت کار، سندیکاها، کارگران روزمزد، اسکو (شرکت خدمات نفتی ایران) و شرکت ملی نفت ایران، در ۶ مهر (۲۶ سپتامبر) برای رسیدگی به وضعیت، جلسه ای تشکیل دادند. سخنگوی کارگران روزمزد، لیستی مشتمل بر ۴۸ تقاضا، به مقامات شرکت ارائه داد که در رأس آنها، تقاضای ۵۰ درصد افزایش دستمزد، قرار گرفته بود. آن اعتصاب بهترین گواه است که خواسته های صنفی به سرعت می توانند به خواست های سیاسی وصل گردند. به تدریج که مبارزات سراسری مردم در سال ۱۳۵۷ اوج گرفته و آن مردم خواهان تغییرات اساسی در روند سیاسی کشور شدند، کارگران نیز خواسته های خود را گسترش داده و لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی، و… را خواستار شدند، تا آنکه اعتصاب کارگران شرکت نفت، منجر به بستن شیر نفت و ممر در آمد رژیم پهلوی شده، و بعنوانِ ستونِ اصلیِ سرنگونیِ رژیم پهلوی، نقش خود را ایفا کرد.
آن اعتراضات نشان داد که چنانچه اولین خواسته های صنفی که پس از سال ها زیست در رژیم استبدادی، بخاطر احقاق حقوق خود، شکل می گیرند، با ممارست پیگیری شوند، اقشار گوناگون را به نزدیکی هر چه بیشتر با یکدیگر سوق می دهند. در آن مقطعِ تاریخی مهم انقلاب، هماهنگی کارگران با خواست های عمومی جامعه– برای تحقق انقلابی که اهداف مشخص “استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی”داشت- روز به روز تفاهم و نزدیکی بیشتر را به ارمغان آورد، تا آن که کارگران و کارمندان شرکت نفت، بعنوان ستون اصلی سرنگونی رژیم پهلوی، نقش خود را ایفا نمودند.
ناگفته نماند که، نه رژیم رضا پهلوی، نه رژیم محمد رضا پهلوی، و نه رژیم ولایت فقیه– که ادعای منجی “مستضعفان”بودن را دارد-، نتوانستند، اتحادیه های کارگری و سندیکاهای مستقل کارگری را تحمل نموده و بیرحمانه آنها را سرکوب کرده و می کنند.
لذا تجربۀ اعتصابات، چه در رژیم پهلوی اول و دوم، و چه در رژیم ولایت فقیه نشان داده است که اگر حرکت های پراکنده و محدود کارگران برای خواست های صنفی، منجر به همبستگی بیشتر و گستردۀ آنان نشود، نتایج ملموسی که منجر به تغییر محسوس در شرایط آنها گردد، نخواهد داشت.
اما زمانی که اعتصاباتی خود انگیخته شکل گرفته، و در محدودۀ خود باقی نمانده و تلاش برای ارتباط گیری با سایر جنبش های مدنی، همچون جنبش های معلمان و زنان و دانشجویان و …، افزون شوند، سایر اصناف نیز بدان ها پیوسته و اهداف خود را بدل به خواسته هایی همگانی کرده و به مستوی و سطح تغییری همه جانبه و ساختاری در وجوه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، ارتقاء می دهند. آنگاه است که شانس موفقیت و حتی تغییر رژیم، ممکن می گردد. البته در مقابل، کارفرماها و حکومت های حامی آنها، ابتدا با بی اعتنایی، سپس با حربۀ تهدید به اخراج و برخورد “قانونی” با اعتصاب کنندگان، به قصد شکستن صفوف اعتصابیون، دست به مقاومت می زنند.
در رژیم ولایت فقیه، با توجه به شیوۀ رفتارش در مقابله با اعتراض مردم به گرانی بنزین، که با ضرب و شتم و تهدید و کشتار پیش رفت، امکان سرکوب با شدت و حدت، همواره وجود دارد. اما نقطۀ قوت آن رژیم در موفقیت سرکوب شدید اعتراضات آبان ماه ۹۸ و کشتار بالغ بر ۱۵۰۰ نفر از جوانان وطن، عدم گسترش سراسری آن اعتراضات و همه گیر نشدن آن بود. در حالیکه اکنون معادله بهم خورده و روحیۀ ملتی که در سطح وسیعی به تحریم انتصابات رژیم ولایت فقیه پرداخته و راه حل مشکلات خود را دیگر در درون ساختار آن رژیم نمی جوید، با قبل بسیار متفاوت است. مردم ایران تن به طرح علی خامنه ای برای خوار کردن آنها و گماردن قاتلی تاریخی بر ملت ایران و با رأی خودشان، ندادند.
فرق بسیار است بین مردمی که می دانند، نه بزرگی به رژیم ولایت فقیه گفته اند، با مردمی که بخشی از آنان در دورۀ قبل به حسن روحانی رأی داده بودند. بویژه با توجه به چنتۀ خالی کاندیدا های رژیم در انتصابات “ریاست جمهوری خرداد ۱۴۰۰، و خصوصاً افتضاح بی برنامگی ابراهیم رئیسی (قاتل تاریخی)– صرافتِ طلب راهکار و پیشنهاد پذیرفتن از “اصلاح طلبان”، تازه پس از آن انتصابات، نشان داد که حکومت وی فاقد برنامه است-، مردم اینبار دیگر به عقلِ جمعی مطلع اند که هیچیک از مقاماتی که جزو بدنه رژیم ولایت فقیه هستند، نه اراده و تعهدی برای رفع مشکلات آن دارند، و نه برنامه ای.
لذا رژِیم ولایت فقیه در مخمصه ای گرفتار آمده که حاصل عملکرد خودش است:
حتی اگر رژیم ولایت فقیه عقب نشینی هم بکند، آنهم با توجه به در اختیار نداشتن ابزار رفع مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، اعتصابات و اعتراضات اوج بیشتری می گیرند و آن رژیم را به سوی فروپاشی سوق خواهند داد. و چنانچه آن رژیم، بر شدت سرکوب بیافزاید و تهدید های امنیتی را بعنوان حربۀ خود برای ساکت کردن اعتراضات بکار گیرد، نه تنها بر عمق و وسعت خندقی که بین خود و مردم حفر کرده، می افزاید، بلکه خواسته های جامعه، رادیکال تر نیز خواهند شد. به هر روی، فروپاشی رژیم ولایت فقیه، از امورِ ممکنی شده است که تا چندی پیش در نظر بسیاری، ممکن جلوه نمی کرد. از اینرو اعتصاب و تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز، بدون شک یکی از بهترین و مؤثرترین راهکارهای مدنی برای گذار از رژیم بی کفایتی است که با استبداد خود، به تخریب وطن و نیروهای محرکۀ آن پرداخته است.
❋ سازماندهیِ تولید، بر پایۀ حقوق، راه حل و چشم انداز ممکن در یک جامعۀ باز و تحول پذیر:
گذر از رژیم ولایت فقیه و بر هم زدن دینامیک و پویاییِِ ظلمش، نیازمند برنامۀ عمل و نوعی از سازماندهی است که بتواند چشم انداز بهتری را به کارگران و کل جامعۀ ایران، بلکه جهان، ارائه دهد.
کارگران ایران از آنجا که نیروی محرکه ای هستند که به کار خلق و تولید می پردازند، در ساختن آیندۀ ایران نقش بسزایی دارند. سرمایه نیز، یکی از نیروهای محرکه است. سرمایه را انسان ها، خصوصاً کارگران، خود، تولید می کنند. پس چرا بایستی وضع به شکلی باشد که سرمایه بر کارِ کارگران، ولایت مطلقه پیدا کند؟ آیا از خود پرسیده ایم که چرا در سطح جهان نیز باید ماوراء ملی ها تمامی نیروهای محرکه را از آنِ خود کرده و علاوه بر سرنوشت نسل امروز، سرنوشت نسل های آینده را نیز، پیشاپیش، تعیین کنند؟!
پاسخ این است که نظام حاکم برجهان، نظام سلطه است و رژیم حاکم بر ایران نیز در خدمت آن نظام سلطه بوده و ایران را در موضع زیر سلطه قرار داده است.
آن نوع سازماندهی که چنین وضعیتی را بوجود آورده است، بعنوان الگوی سرمایه داری، تنها نوع سازماندهیِ ممکن، تبلیغ می گردد. و به اشکال مختلف، وجودِ نوعی دیگری از سازماندهی و ممکن بودن آن را سانسور می کنند. از بدِ حادثه، اندیشه های راهنما، حتی “دین ها”، بیان های قدرت گشته اند و همه، توجیه گرِ سرمایه سالاری. اما حق آن است که نوعی دیگری از سازماندهی، بنام “سازمان دهی تولید بر مبنای حقوق” که بر مبنایِ حقوق ذاتی و برابر همۀ انسان ها، و نه قدرت، شکل می گیرد و حقوق طبیعت نیز رعایت می شود، نیز وجود دارد.
شایان تذکر است که زمانی، دیگر درب بر همین پاشنۀ روابطِ سلطه، زیر سلطه، نخواهد چرخید، و طرحی نو امکان عملی شدن خواهد یافت که همه، بویژه زحمتکشان که قربانیان نظام اجتماعی– اقتصادی کنونی هستند، در پندار خود، بیان استقلال و آزادی را جانشین این و آن بیان قدرت خواهند کرد، و بیانی را خواهند پذیرفت که عدالت اجتماعی را، نه هدف، که میزان تعریف کند. آن میزانی که تغییر نظامِ سلطه به نظامی که در آن، بهره کشی میسر نباشد را روز به روز نشان می دهد. نوع جدیدی از سازماندهی میدان عمل خواهد یافت که در آن کارکنان یک کارفرمایی، رئیس و مرئوس ندارند، همه در سرمایه، شریک هستند– در همان حالی که همکاری و کارِ جمعی اساس هستند-، هر کس در قلمروِ کارِ خویش، آزادیِ ابتکار دارد، و مالکیتِ خصوصی، تابعی از مالکیتِ شخصی، یعنی مالکیت بر سعی خویش می گردد، نه بالعکس
این نوع سازماندهی، همان است که در دوران مرجع انقلاب ایران، پیشنهاد شد. چنین سازماندهی ای در شمار تدابیری در اقتصاد تولید محوری بود که در آن، نه «تضاد منافع»، که توحید در حقوق، پایه می گشت، و رشد انسان بود که به جایِ بزرگ شدنِ سرمایه از راه بهره کشی می نشست. منشور اقتصاد تولید محور، و برنامۀ عمل متناسب با چنین نوع سازماندهی از طرف جمع ما، منتشر شده است. آن منشور و برنامۀ عمل، برای پیاده شدن، نیازمند نظام اجتماعی– اقتصادی باز و تحول پذیر، و به سخن دیگر، جمهوری شهروندان است که برپایی آن به یمن جنبشی حقوند و همگانی، میسر است.